یا به جایی خبر مرگ پسر را نبرید

از ویکی تراث
یا به جایی خبر مرگ پسر را نبریداز سید پوریا هاشمیدر قالب غزلموضوع: حضرت علی اکبر(ع)
یا به جایی خبر مرگ پسر را نبریدیا که بردید به تشییع پدر را نبرید
پدری داغ جوان دید ملامت نکنیدروی زانو اگر افتاد شکایت نکنید
چون‌رمق نیست تکانی بدهد پایش راپس بگیرید همه زیر بغل هایش را
نکند ناله که زد طبل برایش بزنیدجلوی چشم همه زشت صدایش بزنید
آی مردم جگر سینه زنان غم داردغم سنگین شب هشت محرم دارد
غم ان لحظه که ارباب به شهزاده رسیدولدی گفت نشست و ز جگر ناله کشید
ای جوانمرد جوانمرگ شدی یا نشدیپیش پای پدر خویش چرا پا نشدی
خنده ها بیشتر و جسم تو کمتر شده استنیستی و همه دشت پیمبر شده است
زرهت حرز علی داشت دریدند چراگرگها چنگ به روی تو کشیدند چرا
داغ سنگین تو را شانه من تاب نداشتتشنه بودی پدر تشنه تو آب نداشت
قوت چشم تر من کمرم را نشکنحرمت ریش من و اهل حرم را نشکن
نیزه نگذاشت که آه تو پایان برسدجان به لبهای تو ای محتضر آسان برسد
مانده ام با تو و اینگونه گرفتار شدنرشته رشته شده ای مثل عبای تن من
آیه ها چیده شد افسوس که کوثر نشدهنه هنوز این تن پاره علی اکبر نشده
زخم های تنت از موی سرت بیشتر استبردن پیکر تو کارهزاران نفر است
چشم زد قامت طوبای تورا چشم حسود پای جسم تو می افتادم اگر عمه نبود