آنکه در خطّه خون جان به ره جانان داد
(تغییرمسیر از آنکه در خطّۀ خون، جان به ره جانان داد)
آنکه در خطّۀ خون، جان به ره جانان داد | لب لعلش به جهانِ بشریّت جان داد | |
درس ایثار و کمال و شرف و فضل و ادب | ساقی بزم محبت به جوانمردان داد | |
ثانی ختم رسل با گل خورشید رخش | به شب تیرۀ بیداد و ستم پایان داد | |
قاسم از شوق، رضا شد به قضا در ره دوست | لالهسان داغ به دل، جان به سر پیمان داد | |
شیر پیر ادب و بیشۀ توحید، حبیب | عارفانه سر و جان را به ره ایمان داد | |
همچو بلبل به سر شاخۀ گل، کودک عشق | بر سر دوش پدر با لب خندان جان داد | |
خطبۀ شبشکن عابد و زینب در شام | به گلستان خزاندیدۀ حق سامان داد | |
خون هفتاد و دو گل خوشۀ خورشید «اَحَد» | رنگ و بوی اَبدیّت به گل قرآن داد |