آیینه زاده ام که اسیر سلاسلم
آیینه زاده ام که اسیر سلاسلماز وحید قاسمیدر قالب غزلموضوع: حضرت رقیه(س) |
آیینه زاده ام که اسیر سلاسلم | هجده ستاره بر سر نیزه مقابلم | |
ما را زدند مثل اسیران خارجی | دارم هزار راز نگفته در این دلم | |
چشم همه به سمت زنان یا به نیزه هاست | غمگین ترین سواره مجروح محملم | |
آتش گرفت گوشه عمامه ام ولی | زخم زبان به شعله کشیده است حاصلم | |
مایی که باغ های جنان زیر پای ماست | حالا شده خرابه این شهر منزلم | |
داغ رقیه پیر نمود اهل بیت را | خون لخته های کنج لبش گشته قاتلم |