ابوطالب شدی و دست حق در آستين داری | | چنين نور اميرالمومنين را در جبين داری |
به صورت نور حيدر را به سيرت حسن احمد را | | جمالی آنچنان داري كمالی اينچنين داری |
زمان از تو زمين از تو امان از تو امين از تو | | ستون آسمان ها هستی و پا بر زمين داری |
مسلمان بوده ای وقتی نبود اصلأ مسلمانی | | بدين ترتيب دين داری و عمری درد دين داری |
بلاغت در سخن داری دقيقأ مثل فرزندت | | به هنگام رجز خواني كلامی آتشين داری |
از آن سو جعفر طيار از اين سو حيدر كرار | | چه سهمي پيش آن داري چه ارثی نزد اين داری |
نبی با رفتنت يك سال را سال عزا خوانده | | عجب جائی ميان قلب ختم المرسلين داری |
اگر در خانه كس باشد همين يك جمله بس باشد | | همين بس كه تو در خانه اميرالمومنين داری |