الهی سینه ای ده آتش افروز

از ویکی تراث
الهی سینه ای ده آتش افروزاز وحشی بافقیدر قالب غزلموضوع: مناجات با خدا(ماه رمضان)
الهی سینه ای ده آتش افروزدر آن سینه دلی وآن دل همه سوز
هر آن دل را که سوزی نیست، دل نیستدِلِ افسرده غیر از آب و گل نیست
دلم پُر شعله گردان، سینه پُر دودزبانم کن به گفتن آتش آلود
کرامت کن درونی دَرد پَروَرددلی در وِی درون دَرد و برون دَرد
به سوزی ده کلامم را رواییکز آن گرمی کند، آتش گدایی
دلم را داغ عشقی بر جَبین نِهزبانم را بیانی آتشین دِه
سخن کز سوز دل تابی نداردچکد گر آب از او، آبی ندارد
دلی افسرده دارم سخت بی نورچراغی زو به غایت روشنی دور
بده گرمی دِلِ افسرده ام رافروزان کن چراغ مُرده ام را
ندارد راه فکرم روشناییز لطفت پَرتُوی دارم گدایی
اگر لطف تو نَبوَد پَرتو اندازکجا فکر و کجا گنجینه ی راز
زگنج راز در هر کُنجِ سینهنهاده خازنِ تو صد دفینه
ولی لطف تو گر نَبوَد، به صد رنجپَشیزی کس نیابد زان همه گنج
چو در هر کُنج، صد گنجینه دارینمی خواهم که نومیدم گذاری
به راهِ این امیدِ پیچ در پیچمرا لطف تو می باید، دگر هیچ