امشب که نرگس‌ها اسیر دست پاییزند

از ویکی تراث

امشب که نرگس‌ها اسیر دست پاییزند از
اعظم سعادتمند



در قالب غزل

با وزن مستفعلن مستفعلن مستفعلن فعلن

موضوع: امام حسن عسکری(ع)
امشب که نرگس‌ها اسیر دست پاییزندکوکب به کوکب در عزایت اشک می‌ریزند
بی چشم‌هایت کوچه‌های سامرا، حتیبیش از شبِ زندان هارون خوف‌انگیزند
بی شانه‌هایت شهر نا امن است، مردم کاشاز هر که نامش معتمد باشد بپرهیزند
تا کی بنوشیم از عبورِ عمر، حسرت را؟تا کی تمام کاسه‌ها از زهر لبریزند؟
با رفتنت زانو زدیم، ای آن‌که یارانتیک‌روز با فرمان فرزندت به‌پا خیزند