با من که به چشم تو گرفتارم و محتاج

از ویکی تراث

با من که به چشم تو گرفتارم و محتاج از
فاضل نظری



در قالب غزل

با وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن

موضوع: عرفانی توحیدی


با من که به چشم تو گرفتارم و محتاجحرفی بزن ای قلب مرا برده به تاراج
ای موی پریشان تو دریای خروشانبگذار مرا غرق کند این شب مواج
یک عمر دویدیم و به جایی نرسیدیمیک آه کشیدیم و رسیدیم به معراج
ای کشتۀ سوزاندۀ بر باد سپردهجز عشق نیاموختی از قصه حلاج
یک بار دگر کاش به ساحل برسانیصندوقچه ای را که رها گشته در امواج