به تعداد نفوس خلق اگر سوی خدا راه است | | همانقدر انتخاب راه دشوار است و دلخواه است |
قلندرها و درویشان و حقگویان و عیّاران | | من از راهی خبر دارم که ذکرش قلهوالله است |
ندارم آرزویی جز مقام عشق ورزیدن | | که از دل آخرین حبّی که بیرون میشود، جاه است |
سکوتی سایه افکندهست همچون ابر بر صحرا | | شب آرام است و نخلستان پر از تنهایی ماه است |
کسی با چاه راز رنج خود را باز میگوید | | چه تسبیحیست این آه است، این آه است، این آه است |
نمیخوانم خدایش گرچه از اوصاف او پیداست | | که هم بر عیب ستّار است، هم بر غیب آگاه است |
به سویش بسکه مردم چون گدا دست طلب دارند | | جوانمردان بسیاری گمان دارند او شاه است |
به «سلطان جهان»، «شاه عرب» گفتند و عیبی نیست | | به هرتقدیر دست لفظ، از توصیف کوتاه است |