به جهان خرّم از آنم که جهان خرم از اوست

از ویکی تراث

به جهان خرّم از آنم که جهان خرم از اوست از
سعدی شیرازی



در قالب غزل

با وزن فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن

موضوع: عرفانی


به جهان خرّم از آنم که جهان خرم از اوستعاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
به غنیمت شمر ای دوست دم عیسیِ صبحتا دلِ مرده مگر زنده کنی کاین دم از اوست
به حلاوت بخورم زهر که شاهد ساقی‌ستبه ارادت ببرم درد که درمان هم از اوست
زخم خونینم اگر بِهْ نشود بِهْ باشدخنک آن زخم که هر لحظه مرا مرهم از اوست
غم و شادی برِ عارف چه تفاوت داردساقیا باده بده شادیِ آن کاین غم از اوست
پادشاهی و گدایی برِ ما یکسان استکه بر این در همه را پشت عبادت خم از اوست
سعدیا گر بکَند سیل فنا خانۀ دلدل قوی دار که بنیاد بقا محکم از اوست

نکات شعر

بیت اول در این دنیا خوشحالی و شادمانی من ناشی از همان خدایی است كه دنیایی با این همه زیبایی خلق كرده است و عاشق سراسر گیتی هستم چرا كه همه ی ای گیتی مخلوق خداوند است . بیت دوم عشق و علاقه و شیرینی زهر را می نوشم ( هر سختی و رنجی را می پذیرم ) زیرا معشوق زیبا روی من آن را تعارف می كند و هر دردی كه از جانب معشوق باشد با دل و جان و با میل و رغبت تحمل می كنم و می پذیرم زیرا درمان همه ی دردها همین معشوق زیبا روی من است .

آرایه ادبی بیت ابتدایی قافیه ها: خرّم، عالم، هم ردیف: از اوست

بیت سوم ارایه ادبی: تضاد درد و درمان