به چشمانت که تا رفتی ز چشمم بی خور و خوابم

از ویکی تراث
به چشمانت که تا رفتی ز چشمم بی خور و خوابماز سلمان ساوجیدر قالب غزلموضوع: امام عصر(ع)
به چشمانت که تا رفتی ز چشمم بی خور و خوابمبه ابرويت که من چون زلف تو پيوسته در تابم
به جان عاشقان يعني لبت کامد بلب جانم به خاک پاي تو يعني سرم کز سر گذشت آبم
به خاک کعبه کويت، به حق حلقه مويت که ممکن نيست کز روي تو هرگز روي برتابم
به صبح عاشقان يعني رخت کز مهر رخسارت نه روز آرام مي گيرم نه مي گيرد بشب خوابم
به ديدارت که تا بينم جمال کعبه رويت محالست اينکه هرگز سر فرود آيد به محرابم