بیمار کربلا به تن از تب توان نداشت

از ویکی تراث

بیمار کربلا به تن از تب توان نداشت از
صفایی جندقی



در قالب غزل

با وزن فاعلات مفاعیل فاعلن

موضوع: امام سجاد(ع)


بیمار کربلا، به تن از تب، توان نداشتتاب تن از کجا، که توان بر فغان نداشت
گر تشنگی، ز پا نفکندش غریب نیستآب آن قدر، که دست بشوید ز جان، نداشت
در کربلا کشید بلایی که پیش وَهمعرش عظیم، طاقت نیمی از آن نداشت
ز آمد شد غم اسرا، در سرای دلجایی برای حسرت آن کشتگان نداشت
در دشت فتنه‌خیز که زان سروران، تنیجز زیر تیغ و سایۀ خنجر امان نداشت
این صید هم که ماند، نه از بابِ رحم بوددیگر سپهر، تیر جفا در کمان نداشت