تو آن رازی که تا روز جزا افشا نخواهد شد
متن شعر
تو آن رازی که تا روز جزا افشا نخواهد شد | شب قدری تو هرگز مثل تو پیدا نخواهد شد | |
نه آسیه، نه حوا و نه مریم، تا قیامت هم، | کسی همرتبۀ صدیقۀ کبری نخواهد شد | |
تو را کوثر لقب داده خدا؛ خیر کثیری تو | به غیر از تو کسی تأویل أعطینا نخواهد شد | |
فقیران و یتیمان و اسیران یکصدا گفتند | رقیب دست بخشایشگرت دریا نخواهد شد | |
نه خورشید و نه مهتاب و نه فانوس و نه آیینه | زمین روشن بدون زهرۀ زهرا نخواهد شد | |
بحق فاطمه گفتیم بعد از ذکر یا فاطر | که یا فاطر بدون فاطمه معنا نخواهد شد | |
خداوند آفرید او را برای تو که میدانس | کسی غیر از علی با فاطمه همتا نخواهد شد | |
علی که نام او رمز ورود در سماوات است | بدون نام او درهای جنت وا نخواهد شد | |
دم من حیدر است و بازدم زهراست در هر دم | بدون عشقشان امروزِ من فردا نخواهد شد | |
به وقت کارزار مرگ تنها دلخوشی این است | که هر کس عاشق این دو شود تنها نخواهد شد | |
زمانی که همه لالاند در محشر، زبان ما | به جز با ذکر زهرا و علی گویا نخواهد شد |