جان بر لب من آمد و جانان به بر من

    از ویکی تراث

    جان بر لب من آمد و جانان به بر من از
    علی انسانی



    در قالب غزل

    با وزن مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن

    موضوع: امام رضا(ع)
    جان بر لب من آمد و جانان به بر منای مرگ برو عمر من آمد به سر من
    زیباست رخ ماه پس از نم‌نمِ بارانای اشک مَیا، آمده تنها پسر من
    این طفل، عزیز است و جگرگوشهٔ زهراستبهتر که نداند چه شده با جگر من
    ز آن لحظه که با کعبه خداحافظی‌ام دیددانست که برگشت ندارد سفرِ من
    ای دیده مکن گریه که شد وقت تماشاای اَبر برو، تا ز در آید قمر من
    نُه ساله مگو، ماهِ شب چارده است اوزین روست به در دوخته شد چشم تر من
    بُردم به دل خاک، دل چاک و پس از مرگگیرید ز داغ دل لاله خبر من