خّرم آن دل که از آن دل به خدا راهی هست

از ویکی تراث

خّرم آن دل که از آن دل به خدا راهی هست از
سیدمحمدعلی ریاضی‌ یزدی



در قالب غزل

با وزن فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن

موضوع: توحیدی


خّرم آن دل که از آن دل به خدا راهی هستفرّخ آن سینه که در وی دل آگاهی هست
حشمت اَر می‌طلبی، خدمت درویشان کننیست بالاتر از این، گر به جهان جاهی هست
ما گدایان در میکده، شهبازانیمسایهٔ عزت ما بر سر هر شاهی هست
ما در آیینهٔ دل نور خدا را دیدیمآزمودم که ز هر دل به خدا راهی هست
هر کجا نور بُوَد، چشمۀ خورشید آن‌جاستهرکجا پرتو مهتاب بُوَد، ماهی هست
از چه مجنون به سراپردۀ لیلی نرسیدکه به صحرای جنون خیمه و خرگاهی هست
از خدا، عذر خطا خواه که پیش کرمشگر گناه تو بُوَد کوه، کم از کاهی هست
ره نبردیم ریاضی به سراپردهٔ غیبدر نبستند که چون میکده درگاهی هست