دلجويی پير

    از ویکی تراث
    دلجويی‏‏ پيراز امام خمینیدر قالب غزلموضوع: عرفانی
    دست آن شيخ ببوسيد كه تكفيرم كردمحتسب را بنوازيد كه زنجيرم كرد
    معتكف گشتم از اين پس به در پير مغانكه به يك جرعه می‏‏ از هر دو جهان سيرم كرد
    آب كوثر نخورم منّت رضوان نبرمپرتو روی‏‏ تو ای‏‏ دوست جهانگيرم كرد
    دل درويش به دست آر كه از سرّ الستپرده برداشته آگاه ز تقديرم كرد
    پير ميخانه بنازم كه به سر پنجه ی‏‏ خويشفانيم كرده عدم كرده و تسخيرم كرد
    خادم درگه پيرم كه ز دلجويی‏‏ خودغافل از خويش نمود و زبر و زيرم كرد