روی دستان پدر بی‌تابی ما را ببین

از ویکی تراث

روی دستان پدر بی‌تابیِ ما را ببین از
رضا قاسمی



در قالب غزل

با وزن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن

موضوع: علی اصغر(ع)


روی دستان پدر بی‌تابیِ ما را ببینلااقل از آن بلندی رنگِ دریا را ببین
رازقِ دنیا به مشتی بی سر و پا رو زدهآب شد آب از خجالت؛ کار دنیا را ببین
این طرف خشکیده لب‌های تمام بچه‌هااسب‌هاشان نیز سیرابند، آنجا را ببین
تیر خوردی جای شیر و مادرت شرمنده شدبدتر از حال دل من، حال بابا را ببین
خون حلقت جوهر و تیر سه شعبه شد قلمثبت شد داغت؛ بساطِ مُهر و امضا را ببین
می‌روی پیش کسی که هیچ کس او را ندیدجای ما هم محسنِ امّ‌ابیها را ببین
تا که دیدم روی نی رفتی به خود گفتم رباباصغرت شد مثل اکبر؛ قد و بالا را ببین
نیزه‌ات را برد تا پیش عمویت نیزه‌دارخواست سیرابت کند؛ چشمان سقا را ببین
بر سرت دارند قیمت می‌گذارند آن طرفپای خود ای رونق بازار، دعوا را ببین
چشم خود را باز کن ای شیرخوار غیرتیآه، ای مَردَم؛ کنارم بی حیاها را ببین