فصل بهار شد بیا تا به خم آوریم رو

از ویکی تراث

فصل بهار شد بیا تا به خم آوریم رو از
شاطرعباس صبوحی



در قالب غزل

با وزن فاعلاتن مفاعلن فعلن

موضوع: عرفانی
فصل بهار شد بیا تا به خم آوریم روکز سر شط خُم کِشیم آب طَرَب سبو سبو
گریه نمی‌دهد امان تا به تو من بیان کنمقصهٔ جور زلف تو، نکته به نکته مو به مو
دعوی حسن می‌کند، چهرهٔ گل به گلستانیار کجاست تا شود پیش حریف روبرو
راندهٔ دیر و کعبه ام، نیست به هر طرف نظرچون نشود ستاره جو کوچه به کوچه، کو به کو
بوی عبیر زلف تو، در پس پرده خیالکرده ز چشم تو نهان، غنچه مثال توبتو
هان ز جفای دوستان رفته صبوحی غمینچون نرود ز دست غم، خانه به خانه سو به سو