هنوز از دل تفتیدۀ غدیر بلند | | صدای مدح علی با نوای روح فزاست |
هنوز گوهر وصف علی بود در گوش | | هنوز لعل لب مصطفی مدیحهسراست |
هنوز لالۀ «اَکمَلتُ دینکُم» روید | | هنوز طوطی «اَتمَمتُ نعمَتی» گویاست |
هنوز خواجۀ لولاک را نداست بلند | | که هر که را که پیمبر منم علی مولاست |
چنانکه من همگان را به نفس اولایم | | علی وصی من از نفس او به او اولاست |
علی علیم و علی عالم و علی اعلم | | علی ولی و علی والی و علی والاست |
علی مدرس جبریل در شناخت حق | | علی معلم آدم به عَلَّمَ الاَسماست |
علی صراط و علی محشر و علی میزان | | علی بهشت و علی کوثر و علی طوباست |
علی چو شخص پیمبر هماره بیمانند | | علی چو ذات الهی همیشه بیهمتاست |
علیست حق و، حقیقت به دور او گردد | | علیست عدل و عدالت به خط او پویاست |
علی، محمد و فرقان و نور و کوثر و قدر | | علی، مُزمّل و یاسین و یوسف و طاهاست |
حدیث منزله را از نبی بگیر و به خلق | | بگو مخالف هارون مخالف موساست |
کسی که گفت «سلونی»، سزد امامت را | | نه آنکسی که به «لولا»، به جهل خود گویاست |
کسی که جای نبی خفت جانشین نبیست | | نه آنکه راحتی جان خویش را میخواست |
کسی که بت شکند بر فراز دوش نبی | | برای حفظ خلافت ز هر کسی اولاست |
صواب نیست صوابی که بیولای علیست | | نماز نیست نمازی که بیعلی برپاست |
من و جدا شدن از مرتضی خدا نکند | | که هر که گشت جدا از علی جدا ز خداست |
مگر نگفت نبی با هماند، «حق» و «علی» | | اگر علی نبود در میانه، حق تنهاست |
تمام قرآن در حمد و، حمد بسم الله | | تمام بسمله در با، علی چو نقطۀ باست |
الا کسی که تو را از علی جدا کردند | | پناهگاه تو در آفتاب حشر کجاست؟ |
مرا به روز قیامت به خُلد کاری نیست | | بهشت من همه در صورت علی پیداست |
کجا امام توان یافتن چو شخص علی | | که همکلام خداوند و همنشین گداست |
مرا بس است تولای چارده معصوم | | که این ولایت، فوق تمام نعمتهاست |
مگر نگفت پیمبر، کتاب و عترت من | | امانتیست که پیوسته در میان شماست؟ |
مگر نگفت که این دو، ز هم جدا نشوند | | اگر جدا ز یکی هر که شد ز هر دو جداست |
عبادت ثقلین است بسته بر ثقلین | | که مهر طاعت هر بنده مهر آل عباست |
هنوز محفل ذکر علیست خاک غدیر | | ولی چه سود به گوش کسی که ناشنواست |
بگو که خصم شود منکر غدیر، چه باک | | که آفتاب به هر سو نظر کنی پیداست |