گل بر من و جوانى من گریه مى‌کند

از ویکی تراث

گل بر من و جوانى من گریه مى‌کند از
سیدمحمد رستگار



در قالب غزل

با وزن مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن

موضوع: حضرت زهرا(س)
گل بر من و جوانى من گریه مى‌کندبلبل به هم‌زبانى من گریه مى‌کند
من پیر در بهار جوانی شدم که چرخبر پیری و جوانی من گریه می‌کند
از هر نفس که می‌کشم آید شمیم مرگگویی به زندگانی من گریه می‌کند
گر مرگ، روزی آید و مهمان من شودمهمان به میزبانی من گریه می‌کند
پژمرده چون گلم که به هر گوشه بلبلیبر روی ارغوانی من گریه می‌کند
نخل مدینه شاهد مظلومی من استبر قامت کمانی من گریه می‌کند
من آشکار گریه نکردم ولی علیبر گریۀ نهانى من گریه مى‌کند
از درد شانه، شانه نشد موى دخترماو هم به ناتوانى من گریه مى‌کند
دیگر حسین را نتوانم به بر گرفتاین گل به باغبانى من گریه مى‌کند