یک قطره اشک شرم مرا یم حساب کرد | | کوثر حساب کرد، و زمزم حساب کرد |
آه یکى گرفت ،به پاى همه نوشت | | ما باهم آمدیم که با هم حساب کرد |
با این خدا هر آنکه طرف شد ضرر نکرد | | یک دم صدا زدیم, دمادم حساب کرد |
پیش کریم ، دست به جیبم نمیبرم | | خرج من است، کیسه حاتم حساب کرد |
کارم اگر نداشت پس اینجا چه میکنم؟! | | منت سرم گذاشت مرا هم حساب کرد |
مقصد عبودیت که نباشد، نمیشود | | حتى روى عبادت بلعم حساب کرد |
معلوم بود آبرویم را نمیبرد | | از اولش گناه مرا کم حساب کرد |
اول بنا نداشت حسابم کند ولی | | وقتى که دید فاطمه دارم، حساب کرد |
ما را اگر خدا نخرد، میخرد على | | باید به روى شاه دو عالم حساب کرد |
این گریه قابلیت غفران نداشت که | | پس روى گریه هاى محرم حساب کرد |
فرمود “بالحسین” بگو،گفتم و خرید | | یعنى مرا دومرتبه آدم حساب کرد |
چیزى نمانده بود که بیرونمان کنند | | ممنون حیدریم که درهم حساب کرد |