آتشفشان زخم منم داغ دیدهام
آتشفشان زخم منم داغ دیدهام | خاکسترم، بهار به آتش کشیدهام | |
چشم بلا کشیدۀ من خونجگر شدهست | از باغ سرخ آینهها، آه چیدهام | |
ققنوسهای عاطفه را در فراق تو | از شعله شعلههای دلم آفریدهام | |
از لحظهای که رفتی و دیگر ندیدمت | من کشتۀ وداع تو هستم، شهیدهام | |
گودال زخم جان به لبم کرد روی تل | بیتابم از فراز و نشیبی که دیدهام | |
بزمی به پا کنید خوارج رسیدهاند | از این قبیل زخمزبانها شنیدهام | |
کوهم که ایستادهام و خم نمیشوم | شمشیر زخمخورده ولی آبدیدهام | |
با آرزوی صبحِ نگاهت، بهشت من | هر چه مصیبت است به جانم خریدهام |