ملک را زین مصیبت اشک غم در دامن است امشب | | فلک را ز آتش ماتم شرر در خرمن است امشب |
خدا را ای صبا با خاتم پیغمبران برگو | | که در دشت بلا جسم حسین بیمدفن است امشب |
سلیمان جهان را تشنه ببریدند انگشتش | | دریغا خاتمش اندر کف اهریمن است امشب |
ز پیکان بلا جسم حسینت را تماشا کن | | که هم چون خانهی زنبور روزن روزن است امشب |
کجایی یا علی یک دم بیا در کربلا بنگر | | که زینب در میان صد هزاران دشمن است امشب |
بیا کز داغ مرگ اکبر گل گون کفن لیلا | | چو مجنون رو به صحرا کرده و در شیون است امشب |
دمی از گلشن جنت بیا ای زهرهی زهرا | | که از خون حسین دامان صحرا گلشن است امشب |
برآر از خاک سر کز کینهی اعدا حسینت را | | هزار و نهصد و پنجاه زخم اندر تن است امشب |
به خواب ناز اندر مهد گور اصغر خموش امّا | | رباب از غم پریشان کرده مو در شیون است امشب |
جهان از دود آه بیکسان گردید اگر تیره | | تنور خولی از روی حسینت روشن است امشب |
گزی لب را به دندان زین مصیبت جودیا تا کی | | بکن یک باره دل از جان شب جان کندن است امشب |