اسرار جان

از ویکی تراث
اسرار جاناز امام خمینیدر قالب غزلموضوع: عرفانی
ای‏‏ دوست پير ميكده از راه می‏‏رسدبا يك گل شكفته به همراه می‏‏رسد
گل نيست بلكه غنچه‏‏ ی‏‏ باغ سعادت استكز جان دوست بر دل آگاه می‏‏رسد
آن روی‏‏ با طراوت و آن موی‏‏ عطرگيناز خيمه‏‏‏‏ گه گذشته به خرگاه می‏‏رسد
از خطّه‏‏ ی‏‏ حقيقت و از خيم مجازبرخاسته به خلوت دلخواه می‏‏رسد
آن نغمه‏‏ ی‏‏ فرشته ‏‏ی‏‏ فردوس جاودانبر گوش جان می‏‏زده گهگاه می‏‏رسد
دود درون عاشق سرمست از شراببر قلب پير ميكده با آه می‏‏رسد
درد دل فقير ز ماهی‏‏ به ماه رفتدرويش ناله ‏‏اش به دل ماه می‏‏رسد
زير كمان ابروی‏‏ دلدار جادويی‏‏ استكاسرار آن به قلب كمينگاه می‏‏رسد