ای آفتاب مشرق اقبال اهل‌بیت

از ویکی تراث

ای آفتابِ مشرقِ اقبال اهل‌بیت از
روشن اردستانی



در قالب غزل

موضوع: امام حسین(ع)
ای آفتابِ مشرقِ اقبال اهل‌بیتاز خاک سر برآر و ببین حال اهل‌بیت
دشمن نکرد رحم بر ایشان و ای عجبخون می‌گریست سنگ، بر احوال اهل‌بیت
هر ساعتی گذشت بر ایشان، هزار سالتا خود چگونه بود مه و سال اهل‌بیت؟
کردند کوفیان ز لب خشکشان دریغآبی که بود روز ازل، مال اهل‌بیت
بستند دشمنان تو از کوفه تا دمشقمحکم به ریسمان ستم، بال اهل‌بیت
با آن که رفتشان به فلک، بانگ العطشیک تن نداد گوش به اقوال اهل‌بیت
پُر‌خون سر حسین تو بر نیزه بود و بودچشمش به راه شام، به دنبال اهل‌بیت
چرخ ستم شعار نکرده است با کسیظلمی که شمر کرد به اطفال اهل‌بیت
افروخت ابن سعد چنان آتشی که سوختاز یک شراره، خرمن اجلال اهل‌بیت
مقدار هر بلا چو به اندازه‌‌ی ولاستبود این بلا نهایت آمال اهل‌بیت
با هیچ‌کس جفای چنین آسمان نکردتنها به دوستان نه؛ که با دشمنان نکرد