وادی به وادی میروم دنبال محمل | | آهستهتر ای ساربان دل میبری، دل |
اشک ملائک میچکد از کهکشانها | | پیچیده در هفت آسمان بانگ سلاسل |
ای آسمان پایین بیا منظومه اینجاست | | هم اختران بر گِـرد او، هم ماه کامل |
گاهی به زانوی پیمبر، گه به نیزه | | عشق است و او را میبرد منزل به منزل |
صوفی بِهِل این اربعین در اربعین را | | با ذکر او یکروزه طی گردد مراحل |
صوفی سماع راستین در کربلا بود | | در خون خود چرخیدنِ مردانِ بِسمِل |
او محشر است، او رستخیز ناگهان است | | میافکنَد در سینهها ذکرش زلازل |
ای روضهخوا تنها بگو نامش حسین است | | دیگر چه حاجت خواندن از روی مقاتل؟ |