پیچیده در این دشت عجب بوی عجیبی
پیچیده در این دشت عجب بوی عجیبی | بوی خوشی از نافۀ آهوی نجیبی | |
یا قافلهای رد شده بارش همه گلبرگ | جامانده از آن قافله عطر گل سیبی | |
کی لایق بوی خوشی از کوی بهشت است | جانی که از این عطر نبردهست نصیبی | |
این گل، گل صد برگ، نه هفتاد و دو برگ است | لبتشنه و تنهاست، چه مضمون غریبی | |
پیران همه رفتند، جوانان همه رفتند | جز تشنگی انگار نماندهست حبیبی | |
گاهی سر نی بود و زمانی تهِ گودال | طی کرد گل من، چه فرازی چه نشیبی |