ای نازنین برادر با جان برابرم: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی تراث
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات شعر
{{سرصفحه
  | عنوان =ستم ندیده کسی در جهان، مقابل زینب
  | مطلع= ستم ندیده کسی در جهان، مقابل زینب
  | تصویر =  
  | نام شعر=
  | توضیح تصویر =  
  | شاعر = جودی خراسانی
  | نام شعر =
  | مصحح =
  | نام شاعر =جودی خراسانی
| بخشی از دیوان =
  | قالب =غزل
  | بخشی از مجموعه اشعار =
  | وزن = مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن
  |قالب = غزل
  | موضوع =حضرت زینب(س)
  |وزن = مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن
  | مناسبت =
  |موضوع = حضرت زینب(س)
  | زمان سرایش = معاصر
  | قبلی =
  | زبان = فارسی
  | بعدی =  
  | تعداد ابیات =۱۲بیت
  | سال خورشیدی =
  | منبع =  
| سال میلادی =
  | سال قمری =  
  | یادداشت = درباره زبان حال حضرت زینب(س) با برادرش امام حسین(ع)
}}
}}


'''ستم ندیده کسی در جهان، مقابل زینب''' را شاعر آیینی [[جودی خراسانی]] درباره زبان حال حضرت زینب(س) با برادرش امام حسین(ع) سروده است. این شعر آیینی در گونه مرثیه و در دوازده بیت سروده شده است. قالب این شعر غزل و در وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن می‌باشد.
==متن شعر==
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|ای نازنین برادرِ با جان برابرم|افتاده‌ای به خون ز چه؟ ای میر لشگرم!}}
{{ب|ای نازنین برادرِ با جان برابرم|افتاده‌ای به خون ز چه؟ ای میر لشگرم!}}
خط ۳۲: خط ۳۱:
{{ب|«جودی» بجاست ار که بگویی ز سیل اشک|توفان نوح می‌رود از دیده‌ی ترم}}
{{ب|«جودی» بجاست ار که بگویی ز سیل اشک|توفان نوح می‌رود از دیده‌ی ترم}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
==پانویس==
==منابع==
[[رده:شعر با موضوع حضرت زینب(س)]]
[[رده:شعرهای کهن]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۷ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۱۸

ستم ندیده کسی در جهان، مقابل زینب از
جودی خراسانی



در قالب غزل

با وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن

موضوع: حضرت زینب(س)
درباره زبان حال حضرت زینب(س) با برادرش امام حسین(ع)


ای نازنین برادرِ با جان برابرمافتاده‌ای به خون ز چه؟ ای میر لشگرم!
برخیز بهر یاری‌ام، ای آن که بوده‌ایدر هر بلیّه یارم و در هر ورطه یاورم
با آن شجاعتی که تو را بود، بینمتافتاده‌ای به خاک، ولی نیست باورم
قد راست کن که گر علمت آمده نگونبهرت ز آهِ دل، علمِ دیگر آورم
رو در حرم نمی‌کنی، ای مه‌لقا! چرا؟بی‌مهری از که دیده‌ای؟ ای ماه‌پیکرم!
از اشک دیده، مشک نمایم پُر آب، خیزآور ز انتظار برون، چشم دخترم
یک‌ جا ز داغ مرگ تو، یک ‌جا ز بیم خصمدیگر کجا به خواب رَود چشم خواهرم؟
دردا! که آخر از ستم خصم دون شکستپشتم ز مرگ تو، کمر از داغ اکبرم
با این دو داغ، شاد از آنم که نگْذردافزون ز ساعتی که بُرند از قفا، سرم
جسم تو پاره‌پاره و دور است خیمه‌گاهای پاره‌پاره تن! تن پاکت کجا برم؟
تیری که جا گرفته، چو مژگان به چشم توجاری نمود، خونِ دل از دیده‌ی ترم
«جودی» بجاست ار که بگویی ز سیل اشکتوفان نوح می‌رود از دیده‌ی ترم