به سنگ نام تو را گفتم و به گریه درآمد

از ویکی تراث

به سنگ نام تو را گفتم و به گریه درآمد داغ جانگداز از
نغمه مستشارنظامی



در قالب غزل

با وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن

موضوع: حضرت رقیه(س)


به سنگ نام تو را گفتم و به گریه درآمدبه گوش کوه سرودم تو را و چشمه برآمد
سکوت نقره‌ای ماه را شکست غم دلدر آن زمان که از آن ماه بی‌کفن خبر آمد
شکست صخره از این داغ جانگداز و به یادت،به رود رود عطش با هزار چشم تر آمد
پس از تو هر گل خونین‌دلی که سر زد از این غمبه سوگ لاله‌رخان شهید، خون‌جگر آمد
به طعنه گفت بیابان به سنگ: «شرم نکردیز درد آبله‌پایی که خسته از سفر آمد؟»
به گریه گفت که: «سنگم‌ ولی شکسته‌ترینمبه راه آن گل زخمی که از پی پدر آمد»
پدر به قافله‌سالاری آمد از سر نیزهز دست خار بیابان جهان به گریه درآمد