به شهر کوفه غریبم من و پناه ندارم

از ویکی تراث

به شهر کوفه غریبم من و پناه ندارم از
سیدرضا موید



در قالب غزل

با وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن

موضوع: حضرت مسلم(ع)


به شهر کوفه غریبم من و پناه ندارمبه غیر دربه‌دری‌ها پناهگاه ندارم
شب گذشته به هر خانه جای بود مرا، لیکبه هیچ خانه در این شام تیره راه ندارم
ز خستگی‌ست به دیوار طوعه تکیه زدم منو گرنه جز به خداوند تکیه‌گاه ندارم
کِشَند جانب دارالاماره با چه گناهمعزیز فاطمه جز عشق تو گناه ندارم
به زیر تیغم و بالای بام وقت شهادتحسین از تو جز امید یک نگاه ندارم
به راه عشق تو سر می‌دهم که وای به حالماگر که حرمت عشق تو را نگاه ندارم
به اشتباه سوی کوفه خواندمت که بیاییدریغ مهلت جبران اشتباه ندارم
غم تو کرده سیه روز من که در همه عمرمقسم به خال تو یک نقطۀ سیاه ندارم
سلام بر تو دهم لیک با زبان اشارتنگاه من به تو و طاقت نگاه ندارم