تا تو بودی نفس آینه دلگیر نبود

از ویکی تراث

تا تو بودی، نفسِ آینه دلگیر نبود از
حسین دارند



در قالب غزل

با وزن فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن

موضوع: حضرت زینب(س)


تا تو بودی، نفسِ آینه دلگیر نبوددر دلم هیچ، به جز نقش تو تصویر نبود
بی‌تو اما، نتوان گفت که بر من چه گذشتاز دلم پرس که این‌گونه زمین‌گیر نبود
آه از درد اسیری که به همراهی اشکجز صدای جرس و نالۀ زنجیر نبود
با تو می‌خواستم از کرببلا برگردمبا تو بودن، چه کنم، آه، که تقدیر نبود
گرچه با اشک مرا از تو جدا می‌کردندرفتنم را تو ببخشای، که تقصیر نبود
خواستم جای گلو، بر بدنت بوسه زنمبه تنت جز اثر بوسۀ شمشیر نبود
مردمی عهد شکستند که گوش دلشانآن‌قَدَر سنگ، که امید به تأثیر نبود
لحظه‌ای کاش پس از داغ مرا می‌دیدیتا ببینی که چنین، خواهر تو پیر نبود