حسين آمد به ميدان و علي اصغر در آغوشش

از ویکی تراث

حسين آمد به ميدان و علي اصغر در آغوشش از
حبیب الله چایچیان



در قالب غزل

با وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن

موضوع: علی اصغر(ع)
حسين آمد به ميدان و علي اصغر در آغوششچو ابري ، بر رخ ماهي ، عباي شاه رو پوشش
لب خاموش او گويد ، ز سوز دل حكايتهازبي تابي و بي‌آبي ، سرش خم گشته بر دوشش
لبش بي رنگ و ، دل پر خون ، نگاه مات او محزونهواي كربلا برده ، همه صبر و همه هوشش
نه ميناليد ز بي شيري ، نه مي‌گريد ز بي آبيدر آغوش پدر ديگر ، شده مادر فراموشش
زبان خويش را گاهي ، برون آرد به آراميمگر مرطوب گرداند ، لبان خشك خاموشش
مگو اصغر كه چون اكبر ، فداي راه ثاراللهچو ماهي مي‌طپد اما تبسم بر لب نوشش
رباب از انتظار آندم برون آمد ، كه شاه آمدسراپا غرفه در خون و ، علي اصغر در آغوشش
حسانا جور بي حد بين ، كه اين مهمان عطشان راسه‌شعبه‌ تير زهر آگين ، دريده گوش‌تا گوشش