رده:شعرها در قالب رباعی
صفحهها در ردهٔ «شعرها در قالب رباعی»
۱۶۶ صفحۀ زیر در این رده هستند؛ این رده در کل ۱۶۶ صفحه دارد.
آ
- آب از دست تو آبرو پیدا کرد
- آن تشنهلبی که منصب سقّا داشت
- آن جمله چو بر زبان مولا جوشید
- آن را که ز دردِ دینش افسونی هست
- آن روز که شهر از تو پر غوغا بود
- آن لاله که عشق و خون بهارش بودند
- آن نور همیشه منجلی فاطمه است
- آن کشته که دین زنده به نام باشد
- آن یار که غائب است روی ماهش
- آنسو نگران نگاه پیغمبر بود
- آه است به روی لب عالم آه است
- آهن شدهایم و دلمان سنگ شده
- آهنگ سفر کرد به فرمان حسین
- آواز حزین باد پیغمبر کیست؟
ا
- از خیمه برون آمد و شد سوی سپاه
- از روى حسین تا نقاب افکندند
- از غیب ترنّم حضوری آمد
- از چشمۀ نور ساغری پر می کن
- از کوثر معرفت غزلنوشی کن
- اسرار تو در صفات و اسما مخفیست
- امشب که به نام عشق آغاز شدهست
- او غربت آفتاب را حس میکرد
- او جان پیمبر است و جانش مولاست
- اى جوهر عقل عشق را مفهومی
- ای بال و پر و پهنه و پرواز حسین
- ای بحر ببین خشکی آن لبها را
- ای در دل تو زلال ایمان جاری
- ای دلشدگان شاهد مقصود آمد
- ای ذرۀ کوچک مدار هستی
- ای سرو که با تو باغها بالیدند
- ای مرهم زخم دل و غمخوار پدر
- ای موج امید راهی ساحل تو
- ای موج صفا روانۀ ساحل تو
- ای کاش فراغتی فراهم میشد
- ای کاش که در بند نگاهش باشیم
- ای کعبه به داغ ماتمت نیلیپوش
- ایمان به رسول هاشمی مذهب ماست
- این اشک رهایت از دل خاک کند
- اینگونه که با عشق رفاقت دارد
ب
- با اشک تو رودها درآمیختهاند
- با دیدن تو به اشتباه افتادند
- با ذکر حسین بن علی غوغا شد
- با زمزمۀ سرود یارب رفتند
- با ظلم بجنگ حرف مظلوم این است
- با غیر علی کیم سرو برگ بود
- با کعبه وداع آخرین بود و حسین
- باران شده بر کویر جاری شده است
- باید به همان سال دهم برگردیم
- باید دل خود به عشق پیوند زدن
- باید صلواتها جلی ختم شود
- بر دامن او گرد مدارا ننشست
- بر سر در آسمانی این خانه
- بر عهد بزرگ خود وفا کرد عمو
- بر گلشن دین رسید چون موسم دى
- بشکستهدلی شکسته میخواند نماز
- بوده ست پذیرای غمت آغوشم
- بی نور خدا جهان منّور نشود
- بیتابتر از جان پریشان در تب
ت
د
- دارد دل ما راه نجاتی دیگر
- دانشطلبی که نور ایمان دارد
- در باغ جهان نسیم سرمد آمد
- در باغ دعا اگر بهار است از اوست
- در بند اسارت تو میآید آب
- در بين ملائک از تو نام آوردهست
- در حجم قنوتها دعا تعطیل است
- در دشت بلا که خاک از خون تر بود
- در دفتر عشق کز سخن سرشار است
- در دل خیمه گل یاسمنی داشت حسین
- در سایۀ این حجاب نوری ازلیست
- در سینه به جز دل غمین نیست مرا
- در شهر نمانده اهل دردی جز تو
- در مهر پیامبر حیات است حیات
- در نام رقیه فاطمه پنهان است
- در وحدت حق مظهر ذات است حسین
- در وسعت شب سپیدهای آه کشید
- در کام تو چون زهر شود آب حیات
- دریای عطش لبان پر گوهر تو
- دستی که به حنجر تو خنجر بگذاشت
- دویدهایم که همراه کاروان باشیم
- دیدند که کوه آرزوشان کاه است
م
- ما خانه ز غیر دوست پیراستهایم
- ما منتظران همیشه مشغول دعا
- مدهوشم از این عطر پراکندهٔ سیب
- معراج تکلم است امشب صلوات
- من آب فرات را مکدّر دیدم
- من حال پس از سقوط را میفهمم
- من حسینی مذهبم ای یار من
- من در بر کشتی نجات آمدهام
- منظومهٔ دهر نامرتب شده بود
- موسایی و صد جلوه به هر طور کنی
- موعود خدا مرد خطر میخواهد
ه
- هان این نفس شمرده را قطع کنید
- هر دل که به ذوق سرمدی خواهد بود
- هر چند ستاره غرق اشک و آه است
- هر چند قدش خمیده امّا برپاست
- هر چند که چشمهی حیات است حسین
- هر کس که ز دنیا طلبی دور شود
- هرچند دعای عاشقان پر دارد
- هرچند ز غربتت گزند آمده بود
- هستی همه سر در قدم فاطمه است
- همپای خطر همسفر زینب بود
- هنگام دعا قلب حزین داشته باش
و
پ
چ
- چشمت به پرندهها بهاری بخشید
- چشمی از غم ستاره باران دارد
- چون جمله را یزید به بزم شراب خواست
- چون دید فراز نی سرش را خورشید
- چون روز حسین در جهان روزی نیست
- چون سرو همیشه راست قامت بودی
- چون شد سر اطهر ابی عبدالله
- چون غنچۀ گل به خویش پیچید علی
- چون فاطمه مظهر خدای یکتاست
- چون فاطمه هیچ واژهای ناب نبود
- چون لاله به ساحت چمن میسوزم
- چون موج ز طوفان بلا برگشته