صفحه‌هایی که به «الگو:نستعلیق/styles.css» پیوند دارند
صفحه‌های زیر به الگو:نستعلیق/styles.css پیوند دارند:
۵۰ مورد نمایش یافته است.
- به زیر سمّ ستوران چو گشت نرم تنش (تراگنجانش) (پیوندها)
- در ره عشق عجب شهرت و نامی دارم (تراگنجانش) (پیوندها)
- بنازم آنکه دائم گفتگوی کربلا دارد (تراگنجانش) (پیوندها)
- گر خدا را دوست داری مصطفی را دوست دار (تراگنجانش) (پیوندها)
- کشتگان عشق بی‌‌غسل و کفن خوابیده‌اند (تراگنجانش) (پیوندها)
- نازم آن زنده شهیدی که بر داور خویش (تراگنجانش) (پیوندها)
- اگرچه داد به راه خدای خود سر را (تراگنجانش) (پیوندها)
- غروب نیست خدایا چرا هلال دمیده (تراگنجانش) (پیوندها)
- در هر مصیبت و محنی فَابکِ لِلحُسَین (تراگنجانش) (پیوندها)
- ای آنکه نیست غیر خدا خون‌بهای تو (تراگنجانش) (پیوندها)
- در آتشی از آب و عطش سوخت تنت را (تراگنجانش) (پیوندها)
- چنان اسفند می‌سوزد به صحرا ریگ‌ها فردا (تراگنجانش) (پیوندها)
- هنوز داشت نفس می‌کشید دیر نبود (تراگنجانش) (پیوندها)
- غم داغ تو را با هیچ‌کس دیگر نخواهم گفت (تراگنجانش) (پیوندها)
- سرخی شمشیر و سرنیزه تماشایی نبود (تراگنجانش) (پیوندها)
- زینب اگر نبود حدیث وفا نبود (تراگنجانش) (پیوندها)
- حال ما در غم عظمای تو دیدن دارد (تراگنجانش) (پیوندها)
- نه فقط سرو در این باغ تناور دیده (تراگنجانش) (پیوندها)
- شبیه کوه پابرجایم و چون رود سیّالم (تراگنجانش) (پیوندها)
- دارد به دل صلابت کوه شکیب را (تراگنجانش) (پیوندها)
- رفتی و این ماجرا را تا فصل آخر ندیدی (تراگنجانش) (پیوندها)
- تا باد مرکبی‌ست برای پیام تو (تراگنجانش) (پیوندها)
- آتشفشان زخم منم داغ دیده‌ام (تراگنجانش) (پیوندها)
- کسی محبت خود یا که برملا نکند (تراگنجانش) (پیوندها)
- شبی که بر سر نی آفتاب دیدن داشت (تراگنجانش) (پیوندها)
- تو صبح روشنی كه به خورشید رو كنی (تراگنجانش) (پیوندها)
- سر به دریای غم‌ها فرو می‌کنم (تراگنجانش) (پیوندها)
- زینب فرشته بود و پرخویش وا نکرد (تراگنجانش) (پیوندها)
- این زن که از برابر طوفان گذشته بود (تراگنجانش) (پیوندها)
- با دست بسته است ولی دست‌بسته نیست (تراگنجانش) (پیوندها)
- اینک زمان زمان غزل‌خوانی من است (تراگنجانش) (پیوندها)
- بادها هم پیاده آمده‌اند که ببوسند خاک پایت را (تراگنجانش) (پیوندها)
- اراده کن که جهانی به شوق راه بیفتد (تراگنجانش) (پیوندها)
- کشیدی بر سر و رویم خودت دست عنایت را (تراگنجانش) (پیوندها)
- تیغ است و آتش است و هزاران فدایی است (تراگنجانش) (پیوندها)
- شگفتا راه عشق است این که مرد جاده می‌خواهد (تراگنجانش) (پیوندها)
- جابر این خاکی که عطرش از تو زائر ساخته (تراگنجانش) (پیوندها)
- همه از هر کجا باشند از این راه می‌آیند (تراگنجانش) (پیوندها)
- شنیده بود که این‌بار باز دعوت نیست (تراگنجانش) (پیوندها)
- در سرم پیچیده باری های و هوی کربلا (تراگنجانش) (پیوندها)
- هر قدم یک پنجره از شوق واکردی به رویم (تراگنجانش) (پیوندها)
- دلم کجاست تا دوباره نذر کربلا کنم (تراگنجانش) (پیوندها)
- بی تو می‌ماند فقط رنج عبادت‌هایشان (تراگنجانش) (پیوندها)
- سیاست داشت اما مثل حیدر بود در میدان (تراگنجانش) (پیوندها)
- آسمان را پهن می‌کردی به هنگام نماز (تراگنجانش) (پیوندها)
- زخم‌هایی که به تشییع تنت آمده‌اند (تراگنجانش) (پیوندها)
- از سمت مدینه خبر آورد نسیمی (تراگنجانش) (پیوندها)
- میان هجمۀ غم‌ها اگر پناه ندارد (تراگنجانش) (پیوندها)
- صبوری به پای تو سر می‌گذارد (تراگنجانش) (پیوندها)
- یک عمر در حوالی غربت مقیم بود (تراگنجانش) (پیوندها)