صفحهها در ردهٔ «شعرهای بدون ورودی مصحح»
۸۰ صفحۀ زیر در این رده هستند؛ این رده در کل ۹۷۹ صفحه دارد.
(صفحهٔ قبلی) (صفحهٔ بعدی)ک
- کشتگان عشق بیغسل و کفن خوابیدهاند
- کشیدی بر سر و رویم خودت دست عنایت را
- کعبه به گرد روضه او می کند طواف (جامی)
- کعبه بی نام ونشان می ماند اگر زینب نبود
- کعبه مقصود
- کعبه یک زمزم اگر در همه عالم دارد
- کلامش سنگها را نرم میکرد
- کلیم اگر دعا کند بی تو دعا نمی شود
- کمتر از ناقه صالح نبود اصغر من
- کنار دل و دست و دریا، اباالفضل
- کنار پیکر خود التهاب را حس کرد
- کنج زندان چه بلائی به سرت آوردند
- کنم بر آن سر ببْریده گریه یا به تنَش
- کوفه میدان نبرد و سر نی سنگر توست
- کيستی ای خندههايت رحمة للعالمين
- کی رفتهای ز دل که تمنا کنم تو را
- کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد
- کی میرود آن بهار خونین از یاد
- کیست این آوای کوهستانی داوود با او
- کیست این خسرو مظلوم؟ که خونین بدن است
- کیست این مردی که رو در روی دنیا ایستاده؟
- کیست حق را و پیمبر را ولی
گ
- گاهی به حضور مهر ای ماه برو
- گتوردی کوه منایه خلیل، قربانی
- گذار ساعتی ای خصم بدمنش به منش
- گر به چشم دل جانا جلوههای ما بینی
- گر بود روز حسیبم دیدن رویت نصیب
- گر خدا را دوست داری مصطفی را دوست دار
- گر سر کنم مصیبتی از شاه کربلا
- گر علی بعد از نبی بر مومنان مولی نبود
- گر نگاهی به ما کند زهرا
- گر کشم خاک پای تو در چشم
- گرفتار زن و فرزند و مالاند
- گرفته بوی شهادت شب وفاتش را
- گشودی چشم در چشم من و رفتی به خواب اصغر
- گفت آن که دل تیر ندارد برود
- گفت ای گروه هرکه ندارد هوای ما
- گفت رنجور دلش از اثر فاصلههاست
- گفت زینب ما اسیران عزّ و جاهی داشتیم
- گفت زینب که مرا دیدۀ تر میباید
- گفت پیغمبر به پیغام آورش
- گفتم چگونه از همه برتربخوانمت
- گفتم که روی خوبت از من چرا نهان است
- گفتی که سرنوشت همین از قدیم بود
- گفتیم وقت شادی و وقت عزا حسین
- گل بر من و جوانى من گریه مىکند
- گل میکند لبخند تو مهمان که میآید
- گل همیشه بهارم، ببین خزان باقی است
- گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس
- گلخندهای که مهر به ماه خدا کند
- گواه سیره عشق است داغداری ما
- گودال قتلگاه است یا این که باغ سیب است
- گوزیاشیمی یارالاریوا مرهم ایلرم
- گیرم که بمانیم بر آن پیمان هم
ی
- یا اخا دستی برون از خاک کن
- یا رب به محمد و علی و زهرا
- یا شب افغان شبی یا سحر آه سحری
- یا للعجب که تشنۀ آب فرات بود
- یا مزن چوب جفا را بر لب و دندان من
- یاد تو گرفته قلبها را در بر
- یاد دیدار تو ای دوست ز خاطر نشود
- یاد هر گه کنم از زینب و سوز جگرش
- یادم زوفای اشجع الناس آید
- یاری آیا نیست؟ (علا)
- یاری ز که جویم دل من یار ندارد
- یازده بار جهان گوشهٔ زندان کم نیست
- یم فاطمی
- یوسف شود آنکس که خریدار تو باشد
- یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
- یک بار رسید و بار دیگر نرسید
- یک دختر آفرید و عجب محشر آفرید
- یک روایت خوب از من گوش کن
- یک روز شبیه ابرها گریانم
- یک روز که پیغمبر در گرمی تابستان
- یک عمر در حوالی غربت مقیم بود
- یک نکوروی ندیدم که گرفتار تو نیست
- یک گل ز گلزار حسین در بزم جانان میرود
- یکتا گهری ز صدر دین افتاده
- یکی از همین روزها ناگهان
- یگانهای و نداری شبیه و مانندی