صفحههای بدون پیوندهای زبان
این صفحات پیوندی به صفحهای به زبان دیگر نمیدارند:
نمایش در پائین تا ۵۰ نتیجه در محدودهٔ #۵۰۱ تا #۵۵۰.
- دختری را خانه در ویرانه بود
- در آتشی از آب و عطش سوخت تنت را
- در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
- در باغ جهان نسیم سرمد آمد
- در باغ دعا اگر بهار است از اوست
- در بند اسارت تو میآید آب
- در بين ملائک از تو نام آوردهست
- در تاب رفت و تشت به بر خواند و ناله کرد
- در جهان نشنیده ام تا بود این چرخ کبود
- در جوانی بی حسین احساس پیری می كنم
- در حجم قنوتها دعا تعطیل است
- در حرم پیچید عطر سیب زائر فیض برد
- در حیرتم به محشر از این ماجرای او
- در دریای سرمدست علی
- در دشت بلا که خاک از خون تر بود
- در دفتر عشق کز سخن سرشار است
- در دل تاریک زندان مثل شمع روشنم
- در دل خاكم و امّيد نجاتي دارم
- در دل خیمه گل یاسمنی داشت حسین
- در دل شب خبر از عالم جانم کردند
- در ره عشق عجب شهرت و نامی دارم
- در روزگاران غریبی، آشنا بودى
- در سایۀ این حجاب نوری ازلیست
- در سرخی غروب نشسته سپیدهات
- در سرم پیچیده باری های و هوی کربلا
- در سینه به جز دل غمین نیست مرا
- در شهر نمانده اهل دردی جز تو
- در عشق دوست از سر جان نیز بگذریم
- در مهر پیامبر حیات است حیات
- در میان آید به هر جا گفتوگوی کربلا
- در نام رقیه فاطمه پنهان است
- در هر مصیبت و محنی فَابکِ لِلحُسَین
- در هيچ پرده نيست نباشد نوای تو
- در وحدت حق مظهر ذات است حسین
- در وسعت شب سپیدهای آه کشید
- در کام تو چون زهر شود آب حیات
- در کنار علقمه سروی زپا افتاده است
- در کوفه از وفا و محبت نشسته نیست
- در گریه غرق بود ولیکن صدا نداشت
- دريا و سراب
- دريای جمال
- دريای عشق
- دريای فنا
- درگاه جمال
- دریای عطش لبان پر گوهر تو
- دست از جهان بشویم عزّ و شرف نجویم
- دست اندر لام لا خواهم زدن
- دست و پا کمتر بزن دشمن تماشا مى کند
- دستی که به حنجر تو خنجر بگذاشت
- دشمن خرابه را به تو آسان گرفته بود