صفحهها در ردهٔ «شعرها در وزن مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن»
۱۱۷ صفحۀ زیر در این رده هستند؛ این رده در کل ۱۱۷ صفحه دارد.
آ
ا
- از بلبلان هماره پیام تو را شنید
- از بهترین سلاله آدم تویی بهین
- از گلستان لاله های پرپرم آید به یاد
- اسلام جز به مهر تو جانی به تن نداشت
- امشب که با تو انس به ویران گرفتهام
- اندر خبر بود که نبی شاه حق پرست
- اهل مدينه فاطمه ام را نظر زدند
- اهل ولا چو روی به سوی خدا کنند
- ای آسمان رها شده در بیقراریات
- ای آفرینش از تو گرفتهست تار و پود
- ای آنکه نیست غیر خدا خونبهای تو
- ای از جمال روی تو تابنده آفتاب
- ای از همه بریده بریده بریده تر
- ای اشک پیش از این هنری داشتی چه شد
- ای باخبر ز درد و غم بیشمار من
- ای بانویی که زنده شد عصمت به نام تو
- ای خوش مسیر برکه قرار مسافران
- ای در منای عشق خدا جانفدا حسین
- ای دل به یمن سلطنت فقر شاه باش
- ای سمت خود کشانده خواص و عوام را
- ای شمع سینهسوخته انجمن علی
- ای کاش غیر غصه تو غم نداشتیم
- ای کربلا ای کعبه ی عشق و امیدم
- ای که میدانی غمت با سینه خواهر چه کرد
- ای یار ناگزیر که دل در هوای توست
- این اشکها به پای شما آتشم زدند
- این زن که از برابر طوفان گذشته بود
- اینک زمان زمان غزلخوانی من است
ب
- با دست بسته است ولی دستبسته نیست
- با زخمهای تازه گل انداخت پیکرش
- با سر رسیدهای بگو از پیکری كه نیست
- باز این چه شورش است که در خلق عالم است
- بر سر کوی تو جسمی ناتوان آوردهام
- بر نیزۀ شقاوت این فتنهزادها
- برخیز! (حامد اهور)
- بعد از سه روز جسم عزیزش کفن نداشت
- به سوی شام و کوفه ام دل شکسته می برند
- به علم همچو علی کس نبود در اسلام
- بوی بهشت میوزد از کربلای تو
- بیمار غیر شربت اشک روان نداشت
ت
د
- دارالزیاره نبی (سازگار)
- دارد به دل صلابت کوه شکیب را
- داغ تو در سراچه قلبم چه میکند
- در تاب رفت و تشت به بر خواند و ناله کرد
- در سرخی غروب نشسته سپیدهات
- در عشق دوست از سر جان نیز بگذریم
- در هر مصیبت و محنی فَابکِ لِلحُسَین
- در هيچ پرده نيست نباشد نوای تو
- در کوفه از وفا و محبت نشسته نیست
- دشمن خرابه را به تو آسان گرفته بود
- دل را به نور عشق صفا میدهد نماز
- دل شکسته ی من انس با علی دارد
- دلتنگی همیشه بابا علی علی
- دلمردهایم و یاد تو جان میدهد به ما
- دنیا چه کرد با غزل عاشقانهات