صفحه‌های یتیم

به صفحه‌های زیر از هیچ صفحهٔ دیگری در ویکی تراث پیوند داده نشده‌است و در هیچ صفحهٔ دیگری گنجانده نشده‌اند.

نمایش در پائین تا ۵۰ نتیجه در محدودهٔ #۲۵۱ تا #۳۰۰.

  1. باید که دنیا فصل در فصلش خزان باشد
  2. بتگر بتی تراشد ورا همی پرستد
  3. بخوان که اشک بریزم کمی به حال خودم
  4. بر حسین بن علی یا با حسین بن علی
  5. بر دامن او گرد مدارا ننشست
  6. بر زخم‌های پیکرت ار اشک مرهم است
  7. بر سر در آسمانی این خانه
  8. بر سر سودای دوست گر برود سر زدست
  9. بر سر کوی تو جسمی ناتوان آورده‌ام
  10. بر عفو بی‌حسابت این نکته‌ام گواه است
  11. بر عهد بزرگ خود وفا کرد عمو
  12. بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا
  13. بر نبض این گهواره نظم کهکشان بسته‌ست
  14. بر نیزه تکیه داده تنها تر از همیشه
  15. بر نیزۀ شقاوت این فتنه‌زادها
  16. بر گلشن دین رسید چون موسم دى
  17. برای خواندن اول یاد می‌گیرند الفبا را
  18. بریز آب روان اسما ولی آهسته آهسته
  19. بشکسته‌دلی شکسته می‌خواند نماز
  20. بعد از سه روز جسم عزیزش کفن نداشت
  21. بنام هر که رسد نسبتی ز نام حسین
  22. به این شوری که در سر دارم از سودای پنهانش
  23. به بوی پیرهنی
  24. به تعداد نفوس خلق اگر سوی خدا راه است
  25. به جز حسین مرا ملجا و پناهی نیست
  26. به جهان خرّم از آنم که جهان خرم از اوست
  27. به حق خدای شب قدرها
  28. به حلق تشنه آن رشک غنچۀ سیراب
  29. به داغ‌دشت بلا دید تا بدن‌ها را
  30. به دشت کرببلا خیمه زد چو شاه حجاز
  31. به رخ ماهی به قد سروی به دل نوری به تن جانی
  32. به زیر سمّ ستوران چو گشت نرم تنش
  33. به سوی شام و کوفه ام دل شکسته می برند
  34. به شاه تشنه دیار بلا چو منزل شد
  35. به شهر کوفه غریبم من و پناه ندارم
  36. به علم همچو علی کس نبود در اسلام
  37. به همان کس که محرم زهراست
  38. به يوم الترويه محمل ببستند
  39. به پيش چشم پدر ناگهان پسر افتاد
  40. به چشمانت که تا رفتی ز چشمم بی خور و خوابم
  41. به کدام واژه بخوانمت به کدام واژه نارسا
  42. به کعبه رفتم و زآن‌جا هوای کوی تو کردم
  43. بهار
  44. بهار از نفست برگ و بار می‌گیرد
  45. بهار سفرۀ سبزی‌ست از سیادت تو
  46. بهار پنجره رویت خداوند است
  47. بهشت نکهتی از تربت معطر اوست
  48. به‌نام آن‌که جان را فکرت آموخت
  49. بود آیا که در صلح و صفا بگشایند
  50. بود کی زندان یوسف تیره چون زندان من