صفحههای بدون پیوندهای زبان
این صفحات پیوندی به صفحهای به زبان دیگر نمیدارند:
نمایش در پائین تا ۵۰ نتیجه در محدودهٔ #۵۱ تا #۱۰۰.
- ابوالحسن کسایی مروزی
- ابوطالب شدی و دست حق در آستين داری
- احساس از هفت آسمان میبارد احساس
- اخگر غم
- ادب آموخته مکتب طاهایی تو
- اذانی تازه کرده در سرم حس ترنم را
- اراده کن که جهانی به شوق راه بیفتد
- از آتش فراقت شرحی شنیده بودم
- از آن ساعت که خود را ناگزیر از تو جدا کردم
- از آنچه در دو جهان هست بیشتر دارد
- از ابتدای خلقت تا انتها حسین است
- از اسب فرود آی و ببین دختر خود را
- از بام و در کعبه به گردون رسد آواز
- از بس که خورد بر بدنش نیزه وخدنگ
- از بستر بیماری خود پا شدنی نیست
- از بلبلان هماره پیام تو را شنید
- از بهترین سلاله آدم تویی بهین
- از تنور خولی امشب میرود تا چرخ نور
- از حرم تا قتلگه زینب صدا مى زد حسین
- از خویش برآورد تمنای تو ما را
- از خیمه برون آمد و شد سوی سپاه
- از رفتن دل نیست خبر اهل وفا را
- از روى حسین تا نقاب افکندند
- از زین فتاد و سر به سر خاک برنهاد
- از سمت مدینه خبر آورد نسیمی
- از علی آموز اخلاص عمل
- از غم دوست در این میکده فریاد کشم
- از غم هجر تو روزگار ندارم
- از غیب ترنّم حضوری آمد
- از فرط غم برای من تنگ حوصله
- از لاله زار توحید آتش زبانه می زد
- از مهر علی بر دل هر کس اثری نیست
- از همه سوی جهان جلوه او میبینم
- از چشمۀ نور ساغری پر می کن
- از کوثر معرفت غزلنوشی کن
- از گلستان لاله های پرپرم آید به یاد
- اسباب نجات کائنات است حسین
- اسرار تو در صفات و اسما مخفیست
- اسرار جان
- اسلام جز به مهر تو جانی به تن نداشت
- اشکم ولی به پای عزیزان چکیدهام
- اصغر دلریش تبریزی
- اصغرا گر زعطش تشنه و بی تاب شدی
- افتاد شامگه به کنار افق نگون
- افتاده ز نو شور دگر در سر هستی
- افسوس که ایام شریف رمضان رفت
- افسوس که عمری پی اغیار دویدیم
- افضل چو ز علم و فضل آگاه على است
- الا که راز خدایی خداکند که بیایی
- الا یا ایها الساقی ادر کأسا و ناولها