رده:شعرها در قالب غزل
صفحهها در ردهٔ «شعرها در قالب غزل»
۲۳۱ صفحۀ زیر در این رده هستند؛ این رده در کل ۸۳۳ صفحه دارد.
(صفحهٔ قبلی) (صفحهٔ بعدی)م
- مردک پست که عمری نمک حیدر خورد
- مرهم به زخم دل به جز از سوز آه نیست
- مستی عاشق
- مسلم شهید شد و تو خواندی حمیده را
- مسلک نيستی
- مسیح خوانده مرا وقت امتحان من است
- مشب که با تو انس به ویران گرفتهام
- مشعلی در دست آمد راه را پیدا کند
- مصائب تو مگر از مسیح کمتر بود
- معجز عشق
- مقصود عاشقان دو عالم لقای توست
- ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
- من آن شمعم که آتش بسکه آبم کرده خاموشم
- من از کودکی عاشقت بوده ام
- من به غمهای تو محتاجتر از لبخندم
- من بیمار مداوا نکند خوشنودم
- من جوادم که خدا خوانده جواد
- من دختری یتیمه و محنت کشیدهام
- من غنچۀ نشکفتۀ بستان حسینم
- من ماندم و مرغ سحر و نوحهگریها
- من و شرمندگی از جرم و خطا خدای من
- من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم
- من یک کبوترم که تویی شهپرم حسین
- منظر دلهای ماست کرببلای حسین
- مهر تو را به عالم امکان نمیدهم
- مهر خوبان دل و دین از همه بیپروا برد
- ميلاد گل
- ميگُساران
- مپرس حال دل داغدار و چشم ترم را
- مژده باد ای دل که اینک میرسد ماه صیام
- مژده ی ديدار
- مژده ی وصل
- میان هجمۀ غمها اگر پناه ندارد
- میزان حسن و عشق چو با هم قرین فتاد
- میآید از سمت غربت اسبی که تنهای تنهاست
- میرفت که با آب حیات آمده باشد
- میروی دریا دل من دست خالی برنگردی
- میشود بر شانۀ لطفت پریشان گریه کرد
- میمیرم از دلشورههای اربعینی
- مینویسند جهان چهرۀ شادابی داشت
- میگوید از شکستن سرو تناورش
ن
- نازم آن زنده شهیدی که بر داور خویش
- نام تو را نوشتم و پشت جهان شکست
- ناگهان در یک سحر ایمان خود را یافتم
- نخستین کس که در مدح تو شعری گفت آدم بود
- ندارد هیچ کس در این دل زندان نشان از من
- ندانمت به حقیقت که در جهان به که مانی
- نرسد اگر به على كسى به كجا رود به كجا رسد
- نسیم عشق وزان شد به گاهوارۀ عشق
- نشستم پیش او از خاک و از باران برایم گفت
- نشستم گوشهای از سفره همواره رنگینت
- نشسته سایهای از آفتاب بر رویش
- نفس در سینه از آهمم شرر شد
- نماز عشق شکسته نخوانده بودم وخواندم
- نمازی خواندهام در بارش یکریز ترتیلش
- نمی از چشمهای توست چشمه رود دریا هم
- نمیشد خالی از عَمّارها دور و برت ای کاش
- نه از لباس کهنهات نه از سرت شناختم
- نه اینکه سوره ابوطالب است و آیه علی ست
- نه فقط سرو در این باغ تناور دیده
- نه مراست قدرت آنکه دم، زنم از جلال تو یا علی
- نوریست میان شعر احمر
- نی ناله کرد و باز ترنّم شروع شد
- نیزهدارت به من یتیمی را
- نیک پی اسب چرا بیرخ شاه آمدهای
ه
- هاله ای بر چهره از نور خدا دارد حسین
- هجوم موج بلا را به چشم خود دیدم
- هر دلی کز تو شود غمزده آن دل شادست
- هر زمان دل یاد از شهزاده اکبر میکند
- هر سال ماجرای تو و سوگواری ات
- هر قدم یک پنجره از شوق واکردی به رویم
- هر کجا مرغ اسیری است ز خود شاد کنید
- هر کس که می خواهد ببیند لطف حیدر را
- هر کسی را به سر هوایی هست
- هر گل که بر دمید ز هامون کربلا
- هزار حنجره فریاد در گلویش بود
- هزار شکر که گشتم مقیم کوی حسین
- هست و نيست
- هله پیوسته سرت سبز و لبت خندان باد
- همت ای جان که دل از بند هوا بگشاییم
- همه از هر کجا باشند از این راه میآیند
- همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
- هنوز اسیر سکوت تواند زندان ها
- هنوز داشت نفس میکشید دیر نبود
- هنوز شوق تو بارانی از غزل دارد
- هوای بام تو داریم ما هواییها
- هوای مشهد سلطان کربلا دارم
- هوای وصال
- هيچ موجى از شكست شوق من آگاه نيست
و
پ
- پا گرفته در دلم آتشی پنهان شده
- پاک در بندگی ام قافیه را باخته ام
- پدر آخر چرا دنیا به ما آسان نمیگیرد
- پر میکشند تا به هوای تو بالها
- پر کن دوباره کیل مرا، ایّها العزیز
- پرتو عشق
- پرتوی از مهر رویت در جهان انداختی
- پرده نشين
- پرواز آسمانی او را ملک نداشت
- پرواز جان
- پروانه شد تا شعلهور سازد پرش را
- پس از تو آسمان از دامنش خورشید کم دارد
- پس از تو جان برادر، چه رنجها که کشیدم
- پس بیامد شاه معشوق الست
- پسرِ مرتضی امیر حسین
- پشت سر مسافر ما گریه میکند
- پشیمانم که راه چاره بر روی شما بستم
- پناه عالمیان زینبت پناه ندارد
- پنج نوبت فرصت سبز حضورم دادهاند
- پیش چشمان همه دست به زانو اُفتاد
- پیچیده در این دشت عجب بوی عجیبی
- پیکر هزار پاره و بر نوک نی سرش
چ
- چرا از همرهان دوش ای سر پُر خون جدا بودی
- چرا به خاک فتاده ، تن مطهر تو؟
- چرا دودهٔ مجد و علا امام حسین
- چشم تو را چقدر به این در گذاشتند
- چشمان منتظر خورشید با خندههای تو میخندد
- چشمی که به حسن تو نظر داشته باشد
- چقدر نام تو زیباست اباعبدالله
- چنان اسفند میسوزد به صحرا ریگها فردا
- چنان شیرینی دنیا ما شورانده دنیا را
- چه آتشیست که در حرف حرف آب نشسته
- چه اعجازیست در چشمش که نازل کرده باران را
- چه خوش است صوت قرآن ز تو دلربا شنیدن
- چه خوش است چشم حسرت به رخ تو بازکردن
- چه رنجها که به پیشانی تو دیده نشد
- چه شود به چهره زرد من نظری برای خدا کنی
- چه شود ز راه وفا اگر ، نظری به جانب ما کنی
- چه مستی است ندانم که رو به ما آورد
- چه گویمت که چها کرد در نبرد حسین؟
- چهره را از عاشقان پنهان مکن
- چهقدر بیتو شكستم چهقدر واهمه كردم
- چو از جان پیش پای عشق سر داد
- چون آسمان کند کمر کینه استوار
- چون او کسی به راه وفا یاوری نکرد
- چون بیگناه کشته شد آن شاه دینپناه
- چون تازه شد مصیبتشان از ورود شام
- چون راهشان به معرکهی کربلا فتاد
- چون راهشان به مقتل شاه زمن فتاد
- چون شمع قطره قطره وجود تو آب شد
- چون شمع نيمه جان به هوای تو سوختيم
- چون نوبت شهادت سالار دین رسید
- چون پشت او ز پشتۀ زین بر زمین رسید
- چون کاروان عشق به دشت بلا گذشت
- چون کرد شاه تشنهلبان قصد کارزار
- چون یار وفادار علی میثم تمّار
- چون صبا ديد به صحرا بدن بیكفنش
- چگونه روضه نخواند دلی كه تنها شد
ک
- کارش میان معرکه بالا گرفته بود
- کبود غیبت تو آسمان بارانیست
- کثرت معاصی از سر گذشته آبم
- کجایید ای شهیدان خدایی
- کدام شعر به وصفش سر خطر دارد
- کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود
- کرده خدا بهشت را خلق برای فاطمه
- کس را چه زور و زهره که وصف علی کند
- کسی بدون دلیل از صدا نمیافتد
- کسی محبت خود یا که برملا نکند
- کسی که راه به باغ تو چون نسیم گرفتهست
- کشتگان عشق بیغسل و کفن خوابیدهاند
- کشیدی بر سر و رویم خودت دست عنایت را
- کعبه بی نام ونشان می ماند اگر زینب نبود
- کعبه یک زمزم اگر در همه عالم دارد
- کلیم اگر دعا کند بی تو دعا نمی شود
- کمتر از ناقه صالح نبود اصغر من
- کنار بیت خدایی به یاد ماهم باش
- کنار دل و دست و دریا، اباالفضل
- کنار پیکر خود التهاب را حس کرد
- کنج زندان چه بلائی به سرت آوردند
- کنم بر آن سر ببْریده گریه یا به تنَش
- کو شب قدر که قرآن به سر از تنگدلی
- کوفه میدان نبرد و سر نی سنگر توست
- کيستی ای خندههايت رحمة للعالمين
- کی رفتهای ز دل که تمنا کنم تو را
- کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد
- کیست این آوای کوهستانی داوود با او
- کیست این خسرو مظلوم؟ که خونین بدن است
- کیست این مردی که رو در روی دنیا ایستاده؟
- کی ام من تا ثنای حضرتش را خوانم و گویم
گ
- گاه تنها يک نفر هم يار دين باشد بس است
- گاهی اگر با ماه صحبت کرده باشی
- گذار ساعتی ای خصم بدمنش به منش
- گر به چشم دل جانا جلوههای ما بینی
- گر بود روز حسیبم دیدن رویت نصیب
- گر خدا را دوست داری مصطفی را دوست دار
- گر سر کنم مصیبتی از شاه کربلا
- گر نگاهی به ما کند زهرا
- گر چه از ضعف تن از جا نتوان بر خیزم
- گر کشم خاک پای تو در چشم
- گرفته بوی شهادت شب وفاتش را
- گشودی چشم در چشم من و رفتی به خواب اصغر
- گفت رنجور دلش از اثر فاصلههاست
- گفت زینب تا مکان در دامن مادر گرفتم
- گفت زینب ما اسیران عزّ و جاهی داشتیم
- گفتم چگونه از همه برتربخوانمت
- گفتم که روی خوبت از من چرا نهان است
- گفتی که سرنوشت همین از قدیم بود
- گفتیم وقت شادی و وقت عزا حسین
- گل بر من و جوانى من گریه مىکند
- گل میکند لبخند تو مهمان که میآید
- گل همیشه بهارم، ببین خزان باقی است
- گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس
- گلخندهای که مهر به ماه خدا کند
- گواه سیره عشق است داغداری ما
- گودال قتلگاه است یا این که باغ سیب است
ی
- یا اخا دستی برون از خاک کن
- یا به جایی خبر مرگ پسر را نبرید
- یا رب زغمش تا چند اشکم ز بصر آيد
- یا شب افغان شبی یا سحر آه سحری
- یا مزن چوب جفا را بر لب و دندان من
- یاد دیدار تو ای دوست ز خاطر نشود
- یاد هر گه کنم از زینب و سوز جگرش
- یاری ز که جویم دل من یار ندارد
- یازده بار جهان گوشهٔ زندان کم نیست
- یم فاطمی
- یوسف شود آنکس که خریدار تو باشد
- یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
- یک دختر آفرید و عجب محشر آفرید
- یک روز که پیغمبر در گرمی تابستان
- یک عمر در حوالی غربت مقیم بود
- یک قطره اشک شرم مرا یم حساب کرد
- یک نکوروی ندیدم که گرفتار تو نیست
- یکی از همین روزها ناگهان
- یگانهای و نداری شبیه و مانندی