رده:شعرها در قالب غزل
صفحهها در ردهٔ «شعرها در قالب غزل»
۳۰۰ صفحۀ زیر در این رده هستند؛ این رده در کل ۸۳۳ صفحه دارد.
(صفحهٔ قبلی) (صفحهٔ بعدی)خ
- خال لب (امام خمینی)
- خانقاه دل
- خانه ی عشق
- خاک را منزلتی در همه ایجاد نبود
- خبر آمد که ز معشوق خبر می آید
- خدا به شهر کوفه غریبم من و پناه ندارم
- خدا در شور بزمش از عسل پر کرد جامت را
- خدا میخواست تا تقدیر عالم این چنین باشد
- خدا نوشت به اسم شما سپیدهدمان را
- خدا وقتی نخواهد عمر دنیا سر نخواهد شد
- خدا گر بار ایمان تو را سنجد سر مویی
- خراب جرعهای از تشنگی سبوی من است
- خرقه ی تزوير
- خرم دلی که منبع انهار کوثر است
- خضر راه
- خط به خط احبار در تورات سرگردان تو
- خلقت کون و مکان از کرم فاطمه است
- خم ابروی تو محراب رکوع است و سجودم
- خنجر شمر به خون شه خوبان تشنه
- خوب است روضه روضۀ ارباب بهتر است
- خورشید بود و جانب مغرب روانه شد
- خورشید دست بر سر و دستار میزند
- خورشید هر شب میدمد از مشرق پیشانیات
- خورشید گرم دلبری از روی نیزهها
- خوش آن دلی که گذر سوی کربلا بکند
- خوش آن که تو بازآیی و من پای تو بوسم
- خوشا شاه و خوشا روز وصالش
- خون خوردم در غم آن طفل که جای لبنش
- خيز اى بنده محروم و گنهکار بيا
- خّرم آن دل که از آن دل به خدا راهی هست
د
- دارالزیاره نبی (سازگار)
- دارد به دل صلابت کوه شکیب را
- دارم شرر به سینه چو نی از نوای تو
- داستان هایی که از شام خراب آورده ام
- داغ تو در سراچه قلبم چه میکند
- داغی که حسین از غم اکبر به جگر داشت
- دختری را خانه در ویرانه بود
- در آتشی از آب و عطش سوخت تنت را
- در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
- در جهان نشنیده ام تا بود این چرخ کبود
- در جوانی بی حسین احساس پیری می كنم
- در حرم پیچید عطر سیب زائر فیض برد
- در حیرتم به محشر از این ماجرای او
- در دل تاریک زندان مثل شمع روشنم
- در دل خاكم و امّيد نجاتي دارم
- در دل شب خبر از عالم جانم کردند
- در ره عشق عجب شهرت و نامی دارم
- در روزگاران غریبی، آشنا بودى
- در سرخی غروب نشسته سپیدهات
- در سرم پیچیده باری های و هوی کربلا
- در عشق دوست از سر جان نیز بگذریم
- در میان آید به هر جا گفتوگوی کربلا
- در هر مصیبت و محنی فَابکِ لِلحُسَین
- در هيچ پرده نيست نباشد نوای تو
- در گریه غرق بود ولیکن صدا نداشت
- دريا و سراب
- دريای جمال
- دريای عشق
- دريای فنا
- درگاه جمال
- دست از جهان بشویم عزّ و شرف نجویم
- دست اندر لام لا خواهم زدن
- دست و پا کمتر بزن دشمن تماشا مى کند
- دشمن خرابه را به تو آسان گرفته بود
- دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد
- دعوی اخلاص
- دل آزاده با خدا باشد
- دل به سودای تو بستيم خدا می داند
- دل را به نور عشق صفا میدهد نماز
- دل سراپردۀ محبت اوست
- دل شکسته ی من انس با علی دارد
- دل نیست اینکه دارم گنجینه غم توست
- دل و جانم فدای حضرت دوست
- دل واله نهضت حسین است
- دلتنگی هميشه ی بابا علی علی
- دلتنگی همیشه بابا علی علی
- دلجويی پير
- دلش را بردهای هر وقت صحبت کردهای بانو
- دلم آشفته آن مايه نازست هنوز
- دلم جواب بلی میدهد صلای تو را
- دلم پرواز میخواهد رها در باد خواهم شد
- دلم کجاست تا دوباره نذر کربلا کنم
- دلمرده ایم و یاد تو جان می دهد به ما
- دلی كه خانه مولا شود حرم گردد
- دلیم یانسین دئسم زینب اسیر اهل شام اولدی
- دلمردهایم و یاد تو جان میدهد به ما
- دنیا چه کرد با غزل عاشقانهات
- دوباره بوی خوش مشک ناب میآید
- دود بود و دود بود و دود بود
- دور از تو هر شب تا سحر گریان چو شمع محفلم
- دور شد باز هم آن همدم و دمساز از ما
- دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
- ديدار يار
- ديدن روی تو و دادن جان مطلب ماست
- دیدۀ کلثوم به یثرب فتاد
- دیر آمدم دیر آمدم در داشت میسوخت
- دیگر دلم به سیر چمن وا نمیشود
ر
- رأس حسین تا که به نی در ظهور شد
- راز مستی
- راز نهان
- راس تو را به روی نی، هرچه نظاره می کنم
- راه و رسم عشق
- رخ خورشيد
- رخش چه صبح ملیحی لبش چه آب حیاتی
- رسم است هر که داغ جوان دید دوستان
- رسید صاعقه و شیشۀ گلاب شکست
- رسید یار من از راه راه باز کنید
- رفتم من و، هوای تو از سر نمیرود
- رفتی و این ماجرا را تا فصل آخر ندیدی
- رمضان آمد و دارم خبری بهتر از این
- رمضان است رفیقان همه بیدار شویم
- رمضان سایه مهر از سر ما میگیرد
- رندان تشنه لب
- روح بزرگش دمیدهست جان در تن کوچک من
- روز قیامتست صباح عشور تو
- روزی چنان به یاد زمین و زمان نداشت
- روزی که اهلبیت رسالت به شام شد
- روزی که جای آل پیمبر به شام شد
- روزی که شد به نیزه سر آن فلک جناب
- روی دستان پدر بیتابی ما را ببین
- روی نیازم کجاست (انصاریان)
- رکاب آهسته آهسته ترک خورد و نگین افتاد
ز
- ز آن روز که بر خاک فتاد، آن قد و قامت
- ز بعد معرفت کردگار لم یزلى
- ز حد بگذشت مشتاقی و صبر اندر غمت یارا
- ز رویت نه تنها جهان آفریدند
- ز سرشک دیده خاک عرفات را بشویم
- ز هجرت دیدگان را تر نمی کردم چه می کردم
- ز هر طرف مه رخسارهات به جلوهگری است
- زایران درگهت را بر در خلد برین
- زخمهایی که به تشییع تنت آمدهاند
- زره پوشیده از قنداقه بیشمشیر میآید
- زنده ی جاوید کیست کشته ی شمشیر دوست
- زهیر باش دلم تا به کربلا برسی
- زیب آغوش نبی نوک سنان جای تو نیست
- زیباتر از همیشه در این کربلا شدی
- زینب آمد شام را یکباره ویران کرد و رفت
- زینب اگر نبود حدیث وفا نبود
- زینب به زمین دید چو صد پاره تنی چند
- زینب رسید بر سر جسم شهید عشق
- زینب فرشته بود و پرخویش وا نکرد
- زینب نگار حجلگی حرمت حجاب
- زینت دوش نبی خاک سیه جای تو نیست
- زینت صفحه تاریخ که نامش حسن است
س
- سالها کنج قفس تنها و بی غمخوار بودم
- سايه ی لطف
- سایهٔ دستی اگر ضامن احوال ماست
- سبوی دوست
- سبوی عاشقان
- ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد
- ستم ندیده کسی در جهان، مقابل زینب
- سحر دمیده و بر شیشه میزند باران
- سخن دل
- سر به دریای غمها فرو میکنم
- سر شب تا به سحر گوشه زندان چه کنم
- سر میگذارد آسمان بر آستانت
- سر نهادیم به سودای کسی کاین سر از اوست
- سرت کو سرت کو که سامان بگیرم
- سرخی شمشیر و سرنیزه تماشایی نبود
- سرم خاک کف پای حسین است
- سرمایه محبت زهراست دین من
- سرود عشق
- سرِّ جان
- سرگشته بانوان وسط آتش خیام
- سعی کن در عزت سیپاره ماه صیام
- سفر عشق
- سفیر عطشان
- سقا به آب، لب ز ادب آشنا نکرد
- سلام ای بادها سرگشتهٔ زلف پریشانت
- سلام ایزد منان سلام جبرائیل
- سلام علی آل طاها و یاسین
- سنگها آینهها نام تو را میخوانند
- سوار گمشده را از میان راه گرفتی
- سیاست داشت اما مثل حیدر بود در میدان
- سینه ای کز معرفت گنجینه اسرار بود
ش
- شادی هر دو جهان بیتو مرا جز غم نیست
- شانههای زخمیاش را هیچكس باور نداشت
- شاهی که بود ساقی کوثر پدر او
- شاهی که جان سپرد و به سر افسرش نبود
- شاهی که جبرئیل بُدی خادم درش
- شب است و دشت هیاهوی مبهمی دارد
- شبه پیغمبر علی از صدر زین افتاده است
- شبی که بر سر نی آفتاب دیدن داشت
- شبی که نور زلال تو در جهان گم شد
- شبیه شمع چکیدن به تو نمی آید
- شبیه کوه پابرجایم و چون رود سیّالم
- شده شرمنده شمس از روی حضرت کاظم
- شده عالم منور از جلوات محمدی
- شدهست آینۀ حیّ لایموت صفاتش
- شرح جلوه
- شعرم به مدح حضرت زهرا رسیده است
- شعله زد در خرمن جان آه آتش زای من
- شفق نشسته در آغوشت ای سحر برخیز
- شمیم اهل نظر را به هر کسی ندهند
- شمیم جان فزای کوی بابم
- شنیدم از لب باد صبا حسین حسین
- شنیده بود شهادت طنین گامت را
- شنیده بود که اینبار باز دعوت نیست
- شهر من قم نیست اما در حریمش زندهام
- شهی که کرد کفن بر جنازه حسنش
- شور بهپا میکند خون تو در هر مقام
- شوری که حسین بهر شهادت به سرش بود
- شکست باورت، ای کوه پشت خنجر را
- شگفتا راه عشق است این که مرد جاده میخواهد
- شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین
ص
ط
ع
- عاشق سوخته
- عاشقی در بندگیها سربه راهم کرده است
- عالم آراست چو از پرتو انوار حسین
- عالم پر از ندای حسین و نوای اوست
- عجب فضائل عرشی عجب کمالی داشت
- عجیب نیست هوای مرا اگر داری
- عرق نبود که از چهرهات به زین میریخت
- عشاق چون به درگه معشوق رو کنند
- عشق تو کوچهگرد کرد مرا
- عشق دلدار
- عشق فهمید که جان چیست دل و جانش نیست
- عطر بهار از جانب دالان میآید
- عطر بهار از سر کوه و کمر گذشت
- عطر لبخند خدا پیچید در دنیای من
- عطش از خشکی لبهای تو سیراب شده
- علی امام من است و منم غلام علی
- علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
- عهد و پیمان نه چنین بود، میان من و تو
- عيان مي كرد راز دل امان می داد اگر وقتش
- عيد نوروز
غ
ف
- فارغ از عالم
- فتوای من
- فخر من نزد عرب این بود دختر داشتم
- فدای جود کسی که هر آنچه را بخشید
- فرخنده پیکریست که سر در هوای توست
- فصل بهار شد بیا تا به خم آوریم رو
- فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی
- فلک امشب نشان دادهست روی دیگر خود را
- فلک با عترت خیر البشر لختی مدارا کن
- فلک در کربلا آل علی را میهمان کردی
- فکر کردند که خورشید مکدر شده است
- فکری به حال ماهی در التهاب کن
ق
ل
م
- ما بهر ولای تو خریدیم بلا را
- ما دل برای دوست ز جان برگرفتهایم
- ما دل به تو دادیم و ز اغیار گذشتیم
- ما را دلیست چون تن لرزان بیدها
- مادر بیا به حال حسینت نظاره کن
- مانند باران بود و بر دلها ترنّم داشت
- ماه فرو ماند از جمال محمد
- ماه پیش روی ماهش رخصت تابش نداشت
- محرّم آمد و شد موسم عزای حسین
- محرّم آمد و نو کرد درد و داغ حسین
- محفل دلسوختگان
- مدحت کن و بستای کسی را که پیمبر
- مدينه با تو به ماهي دگر نياز نداشت
- مذهب رندان
- مرا که دانه اشک است دانه لازم نیست
- مرد آزاده حسین است که بود این هدفش
- مرد در ویرانه و ویرانه را آباد کرد