همهٔ صفحهها
- بینش اهل حقیقت چو حقیقت بین است
- بیهوده قفس را مگشایید پری نیست
- بیتابتر از جان پریشان در تب
- بیزره رفت به میدان که بگوید حسن است
- تا ابد جلوه گه حق و حقیقت سر تست
- تا باد مرکبیست برای پیام تو
- تا تاج ولایت علی بر سرمه
- تا تو بودی نفس آینه دلگیر نبود
- تا تو شدی کشته ما، بیسر و سامان شدیم
- تا جهان بحر و سخن گوهر و انسان صدفست
- تا صبح علی بود و مناجات شبش
- تا صورت پيوند جهان بود علی بود
- تا لوح فلق نقش به نام تو گرفت
- تا مصحف جمال تو گردیده منظرم
- تا نجف شد آفتاب دین و دوست را مقام
- تا نگوید یا علی، گردون نخیزد از زمین
- تا چند از این داغ لبالب باشیم
- تا چند زنی ظالم چوب این لب عطشان را
- تا کی از ما یار ما پنهان بود
- تا گردش زمانه و لیل و نهار هست
- تا گلو گریه کند بغض فراهم شده است
- تاج اسرار علی قطب مدار عشق است
- ترسم دمی که پرسش این ماجرا شود
- ترسم که غم هجرت دیوانه کند ما را
- تسنیم دعای سحر و عطر اذان است
- تشنه وصل
- تشنهام این رمضان تشنهتر از هر رمضانی
- تقسیم کن یک بار دیگر آنچه داری را
- تمام عمر باید شد غزل خوان ابوطالب
- تمـام ملـک خـداونـد غـرق مـاتـم توست
- تنها اگر ماندم ندارم غم علی دارم
- تنها نه کسی تو را هماورد نبود
- تنی که داد به آغوش جا رسول امینش
- تو آن رازی که تا روز جزا افشا نخواهد شد
- تو احساس مرا دریاب ای رود
- تو با آن خستهحالی برنگشتی
- تو را میخواست تا در همسرانش بهترین باشی
- تو را کشتند آنها که کلامت را نفهمیدند
- تو صبح روشنی كه به خورشید رو كنی
- تو قرآن خواندی و او همزمان زد
- تو قلّهنشین بام خوبیهایی
- تو که یک گوشه چشمت غم عالم ببرد
- تو کیستی که ز دستت بهار میریزد
- تو کیستی که گرفتی به هر دلی وطنی
- تو کیستی؟ شده غلتان به خاک و خون بدنی
- توان واژه کجا و مدیح گفتن او
- تویی آنکه سکه سلطنت زده حق به نام تو یا علی
- تویی امیر جمل وارث رشادت حیدر
- تویی که نام تو در صدر سربلندان است
- تکیه بر نی کرد و سنگی بر جبین او زدند
- تیر كمتر بزنید از پی صید بالش
- تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد
- تیغ از تو طراوت جوانی میخواست
- تیغ است و آتش است و هزاران فدایی است
- جابر این خاکی که عطرش از تو زائر ساخته
- جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
- جام شراب و جام لب لعل مست تو
- جامی بزن از می طهور صلوات
- جان آمده رفته هیجان آمده رفته
- جان بر لب من آمد و جانان به بر من
- جان جهان
- جانا به خدای کعبه رو باید کرد
- جانان همه رفتند چرا جان نرود؟
- جرعه جرعه غم چشید و ذره ذره آب شد
- جز تو ای کشتۀ بیسر که سراپا همه جانی
- جز غم کسی به خانه ما سر نمی زند
- جز پای علی تا ابدالدهر ردی نیست
- جلوه روی تو بود طور مناجات ما
- جمعی که خلق شد دو جهان از برایشان
- جنّت وصل
- جگر پر درد و دل پر خون و جان سرمست و ناپروا
- حال اطفال خود ای پیشرو قافله بین
- حال ما در غم عظمای تو دیدن دارد
- حرف قرآن را بدان که ظاهریست
- حسرت روی
- حسن ختام
- حسين آمد به ميدان و علي اصغر در آغوشش
- حسین آمد و آزاد از یزیدت کرد
- حق روز ازل کل نِعَم را به علی داد
- حی علی الفلاح که گل کرده بعثتش
- حیف از فاطمه آن نخل جوان
- خال لب (امام خمینی)
- خانقاه دل
- خانه ی عشق
- خاک خون آغشته لب تشنگان کربلاست
- خاک را منزلتی در همه ایجاد نبود
- خبر مقدم علی اصغر ز سفر می آید
- خدا به شهر کوفه غریبم من و پناه ندارم
- خدا در شور بزمش از عسل پر کرد جامت را
- خدا میخواست تا تقدیر عالم این چنین باشد
- خدا نوشت به اسم شما سپیدهدمان را
- خدا وقتی نخواهد عمر دنیا سر نخواهد شد
- خدا گر بار ایمان تو را سنجد سر مویی
- خراب جرعهای از تشنگی سبوی من است
- خرقه ی تزوير
- خرم دلی که منبع انهار کوثر است
- خط به خط احبار در تورات سرگردان تو
- خلقت کون و مکان از کرم فاطمه است
- خم ابروی تو محراب رکوع است و سجودم
- خم غدير و ساقی و صهبای احمد است
- خنجر شمر به خون شه خوبان تشنه
- خواجه حق پیشوای راستین (عطار)
- خوب است روضه روضۀ ارباب بهتر است
- خورشید به خون نشستهام آه رسید
- خورشید به قدر غم تو سوزان نیست
- خورشید بود و جانب مغرب روانه شد
- خورشید دست بر سر و دستار میزند
- خورشید هر شب میدمد از مشرق پیشانیات
- خورشید گرم دلبری از روی نیزهها
- خوش آن دلی که گذر سوی کربلا بکند
- خوش آن که تو بازآیی و من پای تو بوسم
- خوشا شاه و خوشا روز وصالش
- خوشوقت کسی که جز وفا کارش نیست
- خون خوردم در غم آن طفل که جای لبنش
- خيز اى بنده محروم و گنهکار بيا
- خّرم آن دل که از آن دل به خدا راهی هست
- دارالزیاره نبی (سازگار)
- دارد به دل صلابت کوه شکیب را
- دارد دل ما راه نجاتی دیگر
- دارم شرر به سینه چو نی از نوای تو
- داستان هایی که از شام خراب آورده ام
- داغ تو در سراچه قلبم چه میکند
- داغی که حسین از غم اکبر به جگر داشت
- دانشطلبی که نور ایمان دارد
- دخترفکر بکر من غنچه لب چو واکند
- دختری را خانه در ویرانه بود
- در آتشی از آب و عطش سوخت تنت را
- در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
- در باغ جهان نسیم سرمد آمد
- در باغ دعا اگر بهار است از اوست
- در بند اسارت تو میآید آب
- در بين ملائک از تو نام آوردهست
- در تاب رفت و تشت به بر خواند و ناله کرد
- در جهان نشنیده ام تا بود این چرخ کبود
- در جوانی بی حسین احساس پیری می كنم
- در حجم قنوتها دعا تعطیل است
- در حرم پیچید عطر سیب زائر فیض برد
- در حیرتم به محشر از این ماجرای او
- در دریای سرمدست علی
- در دشت بلا که خاک از خون تر بود
- در دفتر عشق کز سخن سرشار است
- در دل تاریک زندان مثل شمع روشنم
- در دل خاكم و امّيد نجاتي دارم
- در دل خیمه گل یاسمنی داشت حسین
- در دل شب خبر از عالم جانم کردند
- در ره عشق عجب شهرت و نامی دارم
- در روزگاران غریبی، آشنا بودى
- در سایۀ این حجاب نوری ازلیست
- در سرخی غروب نشسته سپیدهات
- در سرم پیچیده باری های و هوی کربلا
- در سینه به جز دل غمین نیست مرا
- در شهر نمانده اهل دردی جز تو
- در عشق دوست از سر جان نیز بگذریم
- در مهر پیامبر حیات است حیات
- در میان آید به هر جا گفتوگوی کربلا
- در نام رقیه فاطمه پنهان است
- در هر مصیبت و محنی فَابکِ لِلحُسَین
- در هيچ پرده نيست نباشد نوای تو
- در وحدت حق مظهر ذات است حسین
- در وسعت شب سپیدهای آه کشید
- در کام تو چون زهر شود آب حیات
- در کنار علقمه سروی زپا افتاده است
- در کوفه از وفا و محبت نشسته نیست
- دريا و سراب
- دريای جمال
- دريای عشق
- درگاه جمال
- دریای عطش لبان پر گوهر تو
- دست از جهان بشویم عزّ و شرف نجویم
- دست اندر لام لا خواهم زدن
- دستی که به حنجر تو خنجر بگذاشت
- دشمن خرابه را به تو آسان گرفته بود
- دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد
- دعاگوی غریبان جهانم
- دل آزاده با خدا باشد
- دل به سودای تو بستيم خدا می داند
- دل را به نور عشق صفا میدهد نماز
- دل سراپردۀ محبت اوست
- دل شکسته ی من انس با علی دارد
- دل نیست اینکه دارم گنجینه غم توست
- دل و جانم فدای حضرت دوست
- دل واله نهضت حسین است
- دلت زخمی دلت آتشفشان بود
- دلتنگی همیشه بابا علی علی
- دلجويی پير
- دلش را بردهای هر وقت صحبت کردهای بانو
- دلش میخواست تا قرآن بخواند
- دلم آشفته آن مايه نازست هنوز
- دلم جواب بلی میدهد صلای تو را
- دلم پرواز میخواهد رها در باد خواهم شد
- دلم کجاست تا دوباره نذر کربلا کنم
- دلمرده ایم و یاد تو جان می دهد به ما
- دلی سوز صدایت را نفهمید
- دلی كه خانه مولا شود حرم گردد
- دلیم یانسین دئسم زینب اسیر اهل شام اولدی
- دلمردهایم و یاد تو جان میدهد به ما
- دم آخر
- دنیا چه کرد با غزل عاشقانهات
- دوباره بوی خوش مشک ناب میآید
- دوباره مرغ روحم هوای کربلا کرد
- دود بود و دود بود و دود بود
- دور از تو هر شب تا سحر گریان چو شمع محفلم
- دور ای اولان حسنیمدن نشان اوغول قاسم
- دور شد باز هم آن همدم و دمساز از ما
- دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
- دوشموشم چوخداندی بیر درده دوا مشتاقی ام
- دویدهایم که همراه کاروان باشیم
- ديدار يار
- ديدن روی تو و دادن جان مطلب ماست
- دگر بارم افتاد شوری بسر
- دگر شد وقت آن ماتم که جای قدسیان گرید
- دیدند که کوه آرزوشان کاه است
- دیدگاههای رهبر معظم انقلاب درباره شعر آیینی
- دیدۀ کلثوم به یثرب فتاد
- دیر آمدم دیر آمدم در داشت میسوخت
- دین را حرمیست در خراسان
- دیگر دلم به سیر چمن وا نمیشود
- ذبیح الله صاحبکار
- ذر عالمی باغلانمیش پیمانه سلام اولسون
- ذوالجناح آن رفرف معراج عشق
- ذوالجناحا پدرم رفت و نیامد خبرش
- ذیالحجّه تمام شد محرّم آمد
- رأس حسین تا که به نی در ظهور شد
- راز نهان
- راس تو را به روی نی، هرچه نظاره می کنم
- راضی به جدايی از برادر نشده
- راه و رسم عشق
- رخ خورشيد
- رخش چه صبح ملیحی لبش چه آب حیاتی
- رسم است هر که داغ جوان دید دوستان
- رسید صاعقه و شیشۀ گلاب شکست
- رفتم من و، هوای تو از سر نمیرود
- رفتی و این ماجرا را تا فصل آخر ندیدی
- رمز قرآن از حسین آموختیم
- رمضان آمد و دارم خبری بهتر از این
- رمضان است رفیقان همه بیدار شویم
- رمضان سایه مهر از سر ما میگیرد
- رندان تشنه لب
- روایت است که چون تنگ شد بر او میدان
- روح بزرگش دمیدهست جان در تن کوچک من
- روز عاشورا همه اهل حلب
- روز قیامتست صباح عشور تو
- روزی چنان به یاد زمین و زمان نداشت
- روزی که اهلبیت رسالت به شام شد
- روزی که جای آل پیمبر به شام شد
- روزی که حسین عشق را معنا کرد
- روزی که شد به نیزه سر آن فلک جناب
- روزی که عطش به جان گلها افتاد
- روزیست اینکه حادثه کوس بلازدهست
- روضه رضوان
- روی دستان پدر بیتابی ما را ببین
- روی نیازم کجاست (انصاریان)
- رکاب آهسته آهسته ترک خورد و نگین افتاد
- ریخت بکامش ز قهر شربت سوزنده زهر
- ز آن روز که بر خاک فتاد، آن قد و قامت
- ز بعد معرفت کردگار لم یزلى
- ز حد بگذشت مشتاقی و صبر اندر غمت یارا
- ز رویت نه تنها جهان آفریدند
- ز سرشک دیده خاک عرفات را بشویم
- ز هجرت دیدگان را تر نمی کردم چه می کردم
- ز هر طرف مه رخسارهات به جلوهگری است
- زایران درگهت را بر در خلد برین
- زبان با نام زهرا خو گرفتهست
- زخمهایی که به تشییع تنت آمدهاند
- زره پوشیده از قنداقه بیشمشیر میآید
- زندانیان عشق (غروی اصفهانی)
- زنده در هر دو جهان نیست به جز کشته ی دوست
- زنده ی جاوید کیست کشته ی شمشیر دوست
- زهرای حزین ز گرد راه آمده بود
- زهی به خاک درت مانده چشم تر، تشنه
- زهی به منزلت از عرش برده فرش تو رونق
- زهی مقصود اصلی از وجود آدم و حوا
- زهیر باش دلم تا به کربلا برسی
- زیب آغوش نبی نوک سنان جای تو نیست
- زیباتر از همیشه در این کربلا شدی
- زیباییت ای ماه به هر شهر، شهیر است
- زینب آمد شام را یکباره ویران کرد و رفت
- زینب اگر نبود حدیث وفا نبود
- زینب به زمین دید چو صد پاره تنی چند
- زینب رسید بر سر جسم شهید عشق
- زینب فرشته بود و پرخویش وا نکرد
- زینب نگار حجلگی حرمت حجاب
- زینب که على با جلوات دگرىست
- زینت دوش نبی خاک سیه جای تو نیست
- زینت صفحه تاریخ که نامش حسن است
- سالها کنج قفس تنها و بی غمخوار بودم
- سایهٔ دستی اگر ضامن احوال ماست
- سبوی دوست
- سبوی عاشقان
- ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد
- ستم ندیده کسی در جهان، مقابل زینب
- سحر از کوه خاور تیغ اِسکندر چو شد پیدا
- سحر دمیده و بر شیشه میزند باران
- سخن دل
- سر به دریای غمها فرو میکنم
- سر شب تا به سحر گوشه زندان چه کنم
- سر میگذارد آسمان بر آستانت
- سر نهادیم به سودای کسی کاین سر از اوست
- سرت کو سرت کو که سامان بگیرم
- سرخی شمشیر و سرنیزه تماشایی نبود
- سرم خاک کف پای حسین است
- سرمایه محبت زهراست دین من
- سرِّ جان
- سرگشته بانوان وسط آتش خیام
- سعی کن در عزت سیپاره ماه صیام
- سفر عشق
- سفیر عطشان
- سقا به آب، لب ز ادب آشنا نکرد
- سقای مظلومان منم
- سلام ای بادها سرگشتهٔ زلف پریشانت
- سلام ایزد منان سلام جبرائیل
- سلام علی آل طاها و یاسین
- سلطان ابوالحسن علی موسی آن که هست
- سنگها آینهها نام تو را میخوانند
- سوار گمشده را از میان راه گرفتی
- سوز جگر از دل به زبان آمده بود
- سکهها ایمانشان را برد بیعتها شکست
- سیاست داشت اما مثل حیدر بود در میدان
- سینه ای کز معرفت گنجینه اسرار بود
- شادی هر دو جهان بیتو مرا جز غم نیست
- شاعر:نیر تبریزی
- شاعر آیینی
- شاعر آیینی:بابا افضل
- شاعر آیینی:جواد محمدزمانی
- شاعر آیینی:جوادمحقق
- شاعر آیینی:جودی خراسانی
- شاعر آیینی:جیحون یزدی
- شاعر آیینی:حاج میرزا احمد عابد نهاوندی
- شاعر آیینی:حالی اردبیلی
- شاعر آیینی:حسین وحید خراسانی
- شاعر آیینی:حمید سبزواری
- شاعر آیینی:خوشدل تهرانی
- شاعر آیینی:رحیم منزوی اردبیلی
- شاعر آیینی:سلمان هراتی (آذرباد)
- شاعر آیینی:سلیمی تونی
- شاعر آیینی:سید حسن حسینی
- شاعر آیینی:سید رضا میرجعفری
- شاعر آیینی:سید محمد شیرازی (رضوانی)
- شاعر آیینی:سید محمدحسن میرجهانی
- شاعر آیینی:سیدحسن خوشزاد
- شاعر آیینی:سیدحمیدرضا برقعی
- شاعر آیینی:سیدرضا جعفری
- شاعر آیینی:سیدرضا حسینی
- شاعر آیینی:سیدرضا موید
- شاعر آیینی:سیدعلی موسویگرمارودی