صفحهها در ردهٔ «شعرهای بدون ورودی وزن»
۲۵۵ صفحۀ زیر در این رده هستند؛ این رده در کل ۲۵۵ صفحه دارد.
آ
ا
- ابوطالب شدی و دست حق در آستين داری
- احساس از هفت آسمان میبارد احساس
- از آن ساعت که خود را ناگزیر از تو جدا کردم
- از آنچه در دو جهان هست بیشتر دارد
- از بام و در کعبه به گردون رسد آواز
- از بس که خورد بر بدنش نیزه وخدنگ
- از تنور خولی امشب میرود تا چرخ نور
- از حرم تا قتلگه زینب صدا مى زد حسین
- از زین فتاد و سر به سر خاک برنهاد
- از فرط غم برای من تنگ حوصله
- اسباب نجات کائنات است حسین
- اصغرا گر زعطش تشنه و بی تاب شدی
- افتاد شامگه به کنار افق نگون
- افتاده ز نو شور دگر در سر هستی
- افضل چو ز علم و فضل آگاه على است
- الحق نماز آن به در بینیاز کرد
- السلام ای ساکن محنت سرای کربلا
- امام هفتم ما پاره پاره شد جگرش
- امشب شهادت نامه ی عشاق امضا می شود
- امشـب بـه مـلایک خبری تازه رسیده
- اندر جهان عیان شده غوغای رستخیز
- اندر سریر ناز تو خوش آرمیدهای
- او میدوید و من میدویدم
- اولین زائر حسین را جابر است
- اگر بر آستان خوانی مرا خاک درت گردم
- اگر خواهی پدر بینی وفای دختر خود را
- ای آفتاب مشرق اقبال اهلبیت
- ای آن که کفت ز خون خضاب است
- ای اهلبیت چون سوی یثرب گذر کنید
- ای بهترین بهانه برای گریستن
- ای جان باب از چه نگیری به بر مرا
- ای خاک بر سری که ندارد هوای تو
- ای خوش آن صبحدمی که آیت بشری رسدم
- ای در غم تو ارض و سما خون گریسته
- ای در غمت همین نه دو عالم گریسته
- ای دل فکار باش که ایّام ماتم است
- ای ز حریم تو حرم گوشه ای
- ای ساقی سرمست ز پا افتاده
- ای سرزمین کربلا ای کوی جانانم
- ای صبح کز جگر دم سردی کشیدهای
- ای قاری مقیم سیه چال ای غریب
- ای مرهم سینۀ خستۀ ما
- ای نسیم صبح خوشبو میرسی
- ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد
- ای که در پیکر خونین شریعت جانی
- ای یافته تاج نسب از صاحب معراج
- این جشنها برای من آقا نمیشود
- این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست
- این دست ما و دامنت ای دست کردگار
- ایّام درهم است از این ماجرا هنوز
ب
- با لبان تشنه آن ساعت که افتادی به خاک
- بار بگشایید
- باز این عزای کیست که خلق دو عالمش
- باز این فغان و غلغله اندر زمان چیست؟
- باز خونابهی دل میرود از چشم ترم
- باز دل زیر غم عشق چنانست که بود
- باغ اعتبار یافت ز سیر کمالیات
- بر زخمهای پیکرت ار اشک مرهم است
- بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا
- بستند چو بر پشت شتر، محمل زینب
- بنازم آنکه دائم گفتگوی کربلا دارد
- به بوی پیرهنی
- به جز حسین مرا ملجا و پناهی نیست
- به داغدشت بلا دید تا بدنها را
- به دشت کرببلا خیمه زد چو شاه حجاز
- به زیر سمّ ستوران چو گشت نرم تنش
- بهشت نکهتی از تربت معطر اوست
- بود کی زندان یوسف تیره چون زندان من
- بینش اهل حقیقت چو حقیقت بین است
- بیهوده قفس را مگشایید پری نیست
ت
- تا تاج ولایت علی بر سرمه
- تا تو شدی کشته ما، بیسر و سامان شدیم
- تا مصحف جمال تو گردیده منظرم
- تا نجف شد آفتاب دین و دوست را مقام
- تا نگوید یا علی، گردون نخیزد از زمین
- تا گردش زمانه و لیل و نهار هست
- تاج اسرار علی قطب مدار عشق است
- ترسم دمی که پرسش این ماجرا شود
- تشنه وصل
- تمام عمر باید شد غزل خوان ابوطالب
- تو که یک گوشه چشمت غم عالم ببرد
- تو کیستی؟ شده غلتان به خاک و خون بدنی
- تویی آنکه سکه سلطنت زده حق به نام تو یا علی
ج
خ
د
- دارم شرر به سینه چو نی از نوای تو
- دختری را خانه در ویرانه بود
- در جهان نشنیده ام تا بود این چرخ کبود
- در جوانی بی حسین احساس پیری می كنم
- در حیرتم به محشر از این ماجرای او
- در دل تاریک زندان مثل شمع روشنم
- در دل خاكم و امّيد نجاتي دارم
- در ره عشق عجب شهرت و نامی دارم
- در میان آید به هر جا گفتوگوی کربلا
- در کنار علقمه سروی زپا افتاده است
- دعاگوی غریبان جهانم
- دم آخر
- دوباره مرغ روحم هوای کربلا کرد
- دگر بارم افتاد شوری بسر
- دگر شد وقت آن ماتم که جای قدسیان گرید
- دیدۀ کلثوم به یثرب فتاد
ر
ز
- ز آن روز که بر خاک فتاد، آن قد و قامت
- ز بعد معرفت کردگار لم یزلى
- زندانیان عشق (غروی اصفهانی)
- زنده در هر دو جهان نیست به جز کشته ی دوست
- زنده ی جاوید کیست کشته ی شمشیر دوست
- زهی به خاک درت مانده چشم تر، تشنه
- زیباییت ای ماه به هر شهر، شهیر است
- زینب آمد شام را یکباره ویران کرد و رفت
- زینب به زمین دید چو صد پاره تنی چند
- زینب رسید بر سر جسم شهید عشق
- زینب نگار حجلگی حرمت حجاب
- زینت صفحه تاریخ که نامش حسن است
س
ش
ص
ع
م
- مادر بیا به حال حسینت نظاره کن
- ماند یک دختر نیک اختر روشن گهر از بعد پیمبر
- ماه فرو ماند از جمال محمد
- ماییم و دست و دامن معصوم مرتضی
- محبوبه ذات پاک سرمد زهراست
- محرّم آمد و شد موسم عزای حسین
- محرّم آمد و نو کرد درد و داغ حسین
- محشر دیگر
- محمد کافرینش هست خاکش
- مدحت کن و بستای کسی را که پیمبر
- مدينه با تو به ماهي دگر نياز نداشت
- مرد آزاده حسین است که بود این هدفش
- مست تولاّی توام یا علی
- من از کودکی عاشقت بوده ام
- من بیمار مداوا نکند خوشنودم
- من دختری یتیمه و محنت کشیدهام
- من غنچۀ نشکفتۀ بستان حسینم
- میزان حسن و عشق چو با هم قرین فتاد
ن
ه
- هاله ای بر چهره از نور خدا دارد حسین
- هر دلی کز تو شود غمزده آن دل شادست
- هر دم به گوشم می رسد آوای زنگ قافله
- هر زمان دل یاد از شهزاده اکبر میکند
- بحث:هر چند ستاره غرق اشک و آه است
- هر کجا مرغ اسیری است ز خود شاد کنید
- هر کس که می خواهد ببیند لطف حیدر را
- هزار شکر که گشتم مقیم کوی حسین
- هله پیوسته سرت سبز و لبت خندان باد
- هنوز اسیر سکوت تواند زندان ها
- هوای مشهد سلطان کربلا دارم
چ
- چرا از همرهان دوش ای سر پُر خون جدا بودی
- چرا که حال خراباتیان خراب نباشد
- چه خوش است صوت قرآن ز تو دلربا شنیدن
- چه کربلا ست که آدم به هوش می آید
- چون آسمان کند کمر کینه استوار
- چون او کسی به راه وفا یاوری نکرد
- چون بیگناه کشته شد آن شاه دینپناه
- چون تازه شد مصیبتشان از ورود شام
- چون تیر عشق جا به کمان بلا کند
- چون راهشان به معرکهی کربلا فتاد
- چون راهشان به مقتل شاه زمن فتاد
- چون نوبت شهادت سالار دین رسید
- چون پشت او ز پشتۀ زین بر زمین رسید
- چون کاروان عشق به دشت بلا گذشت
- چون کرد شاه تشنهلبان قصد کارزار
- چون یار وفادار علی میثم تمّار
- چون صبا ديد به صحرا بدن بیكفنش
ک
- کجایید ای شهیدان خدایی
- کدام شعر به وصفش سر خطر دارد
- کس ندیده در عالم اینچنین گرفتاری
- کسی بدون دلیل از صدا نمیافتد
- کشتگان عشق بیغسل و کفن خوابیدهاند
- کعبه مقصود
- کلیم اگر دعا کند بی تو دعا نمی شود
- کنج زندان چه بلائی به سرت آوردند
- کنم بر آن سر ببْریده گریه یا به تنَش
- کی رفتهای ز دل که تمنا کنم تو را
- کیست این خسرو مظلوم؟ که خونین بدن است
- کیست حق را و پیمبر را ولی