رده:شعرها در قالب غزل
صفحهها در ردهٔ «شعرها در قالب غزل»
۳۰۰ صفحۀ زیر در این رده هستند؛ این رده در کل ۸۳۸ صفحه دارد.
(صفحهٔ قبلی) (صفحهٔ بعدی)آ
- آتشفشان زخم منم داغ دیدهام
- آزار دادهاند ز بس در جوانیام
- آسمان را پهن میکردی به هنگام نماز
- آفتاب نيمه شب
- آفرینش ز غبار قدم توست حسین
- آمد عروس حجله خورشید در شهود
- آمدم ای شاه پناهم بده
- آمدی در جمع ما ویرانه بوی گل گرفت
- آمدیم از سفر دور و دراز رمضان
- آن را که دلی باشد و اشکش به بصر نیست
- آن کشته که بردند به یغما کفنش را
- آن کشتهای که نیست جزایی برای او
- آن که نوشید می از جام بلا کیست حسین
- آن گوشوار عرش که گردون جوهری
- آنان که آفریده شد از نور پاکشان
- آنان که در طریق وفایش قدم زدند
- آنان که دیده حاصل دنیا و دین حسین
- آنچه از من خواستی با کاروان آورده ام
- آنکه از فرط گنه ناله کند زار کجاست
- آنچه در سوگ تو اى پاکتر از پاک گذشت
- آنکه در خطّه خون جان به ره جانان داد
- آه از آن روز که در دشت بلا غوغا بود
- آه بی کسان
- آیا شود که نیم نظر سوی ما کنی؟
- آیینه بود و عاقبت او به خیر شد
- آیینه زاده ام که اسیر سلاسلم
ا
- ابر تیره روی ماه آسمانم را گرفت
- ابر مستی تيره گون شد باز بی حد گريه کرد
- ابوطالب شدی و دست حق در آستين داری
- احساس از هفت آسمان میبارد احساس
- اخگر غم
- ادب آموخته مکتب طاهایی تو
- اذانی تازه کرده در سرم حس ترنم را
- از آن ساعت که خود را ناگزیر از تو جدا کردم
- از آنچه در دو جهان هست بیشتر دارد
- از ابتدای خلقت تا انتها حسین است
- از بس که خورد بر بدنش نیزه وخدنگ
- از بستر بیماری خود پا شدنی نیست
- از بلبلان هماره پیام تو را شنید
- از بهترین سلاله آدم تویی بهین
- از تنور خولی امشب میرود تا چرخ نور
- از خویش برآورد تمنای تو ما را
- از رفتن دل نیست خبر اهل وفا را
- از زین فتاد و سر به سر خاک برنهاد
- از سمت مدینه خبر آورد نسیمی
- از غم دوست در این میکده فریاد کشم
- از غم هجر تو روزگار ندارم
- از فرط غم برای من تنگ حوصله
- از لاله زار توحید آتش زبانه می زد
- از همه سوی جهان جلوه او میبینم
- از گلستان لاله های پرپرم آید به یاد
- اسرار جان
- اسلام جز به مهر تو جانی به تن نداشت
- اشکم ولی به پای عزیزان چکیدهام
- افتاد شامگه به کنار افق نگون
- افسوس که ایام شریف رمضان رفت
- افسوس که عمری پی اغیار دویدیم
- الا که راز خدایی خداکند که بیایی
- الحق نماز آن به در بینیاز کرد
- السلام ای ماه پنهان پشت استهلال ما
- الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم
- الهی سینه ای ده آتش افروز
- امام هفتم ما پاره پاره شد جگرش
- امروز چون توان به مدارا گریستن
- امشب سری به گوشه ی ویرانه می زنی
- امشب شب آدینه و فردا رمضان است
- امشب شهادت نامه ی عشاق امضا می شود
- امشب که با تو انس به ویران گرفته ام
- امشب که با تو انس به ویران گرفتهام
- امشب که نرگسها اسیر دست پاییزند
- امیر قافله دشت کربلاست حسین
- انتقامش را گرفت اینگونه با اعجاز آه
- اندر جهان عیان شده غوغای رستخیز
- اندر خبر بود که نبی شاه حق پرست
- اهل مدينه فاطمه ام را نظر زدند
- اهل ولا چو روی به سوی خدا کنند
- اي روضه ای که دهر ز بويت معطر است
- اگر بر آستان خوانی مرا خاک درت گردم
- اگر درد داری دوا می کنم
- اگر عاصی اگر مجرم اگر بیدین اگر مستم
- اگر عبد گنه کارم تو را دارم چه غم دارم
- اگر چه زخمی ام امّا کبوترم بابا
- اگرچه باغ پر از لالۀ تو پرپر شد
- اگرچه داد به راه خدای خود سر را
- اگرچه زود میآید اگرچه دیر میآید
- اگرچه عشق هنوز از سرم نیفتاده
- اگرچه مادر تو دختر پیمبر نیست
- ای آسمان رها شده در بیقراریات
- ای آفتاب مشرق اقبال اهلبیت
- ای آفرینش از تو گرفتهست تار و پود
- ای آنکه نیست غیر خدا خونبهای تو
- ای ابن سعد از تو مرا این گمان نبود
- ای اذان اشهد انّ علی مولای من
- ای از جمال روی تو تابنده آفتاب
- ای از همه بریده بریده بریده تر
- ای اشک پیش از این هنری داشتی چه شد
- ای امیر ملک شأن و شوکت و عزم و شهامت
- ای اهلبیت چون سوی یثرب گذر کنید
- ای باخبر ز درد و غم بیشمار من
- ای بال و پر شکسته مرا بال و پر مبند
- ای بانویی که زنده شد عصمت به نام تو
- ای بلندای آسمان جاهت
- ای به چشمت آسمان مهر تا جان داشتی
- ای بهترین بهانه برای گریستن
- ای جان باب از چه نگیری به بر مرا
- ای جذبه ذیالحجه و شور رمضانم
- ای خاک بر سری که ندارد هوای تو
- ای خسته از جماعت غرق ریا حسین
- ای خفته خوش به بستر خون دیده باز کن
- ای خفته شب تیره هنگام دعا آمد
- ای خوش آن صبحدمی که آیت بشری رسدم
- ای خوش مسیر برکه قرار مسافران
- ای در غم تو ارض و سما خون گریسته
- ای در غمت همین نه دو عالم گریسته
- ای در منای عشق خدا جانفدا حسین
- ای دل به یمن سلطنت فقر شاه باش
- ای دل غلام شاه جهان باش و شاه باش
- ای دل فکار باش که ایّام ماتم است
- ای دوای درون خستهدلان
- ای ز داغ تو روان خون دل از دیدۀ حور
- ای زندۀ نماز و شهید دعا علی
- ای سر دور از بدن روزی تو سامان داشتی
- ای سرزمین کربلا ای کوی جانانم
- ای سمت خود کشانده خواص و عوام را
- ای شهیدی که جدا سر ز قفا شد ز تنت
- ای صبح کز جگر دم سردی کشیدهای
- ای فخر کائنات گذر کن دمی به شام
- ای قاری مقیم سیه چال ای غریب
- ای قوم به حج آمده در خویش نپایید
- ای قوم در این عزا بگریید
- ای ماه خون گرفته که امشب برآمدی
- ای نازنین برادر با جان برابرم
- ای نام دلگشای تو عنوان کارها
- ای نگاه تو کلید بخت خوشاقبالها
- ای همه خلق جهان شاهد یکتایی تو
- ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد
- ای پنجمین امام که معصوم هفتمی
- ای چشمهایت جاری از آیات فروردین
- ای کاش اشک دیده من بسترم نبود
- ای کاش غیر غصه تو غم نداشتیم
- ای کربلا ای کعبه ی عشق و امیدم
- ای که از سوز تو پیداست تمنای حسین
- ای که در پیکر خونین شریعت جانی
- ای که میدانی غمت با سینه خواهر چه کرد
- ای گردش چشمان تو سرچشمهٔ هستی
- ای یاد تو در عالم آتش زده بر جان ها
- ای یار ناگزیر که دل در هوای توست
- ای یک جهان برادر وی نور هر دو دیده
- این اشکها به پای شما آتشم زدند
- این بار چندم است کفن باز میکنم
- این جشنها برای من آقا نمیشود
- این جوان کیست كه گل صورت از او دزدیدهست
- این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست
- این دست ما و دامنت ای دست کردگار
- این زن که از برابر طوفان گذشته بود
- این كیست از خورشید مولا ماهروتر
- این چه شوری بود ای سر که تو بر سر داری
- اینک زمان زمان غزلخوانی من است
- این چه خروشیست؟ این چه معمّاست؟
- ایّام درهم است از این ماجرا هنوز
ب
- با اینکه روزی داشتی کاشانه در این شهر
- با دست بسته است ولی دستبسته نیست
- با زخمهای تازه گل انداخت پیکرش
- با سر رسیدهای بگو از پیکری كه نیست
- با سری بر نی دلی پر خون سفر آغاز شد
- با لبان تشنه آن ساعت که افتادی به خاک
- با من که به چشم تو گرفتارم و محتاج
- با هم صدا کردند ماتمهای عالم را
- با یک تبسم به قناریها زبان دادی
- باب خود امشب در این ویرانه مهمان می کنم
- بابا اگر آیی برم سوز نهانت می دهم
- بابا بیا دور و برم را نگاه کن
- بابا سلام گوشه ی ویران خوش آمدی
- بادها هم پیاده آمدهاند که ببوسند خاک پایت را
- بار بگشایید
- باران میآمد با دعای دستهایت
- بارها از سفرهاش با اینکه نان برداشتند
- باز اسم کوفه آمد در میان و نام شام
- باز این عزای کیست که خلق دو عالمش
- باز این فغان و غلغله اندر زمان چیست؟
- باز خونابهی دل میرود از چشم ترم
- باز دل زیر غم عشق چنانست که بود
- باغ اعتبار یافت ز سیر کمالیات
- بالاتر از بالایی و بالانشینی
- باید که دنیا فصل در فصلش خزان باشد
- بخوان که اشک بریزم کمی به حال خودم
- بر حسین بن علی یا با حسین بن علی
- بر سر سودای دوست گر برود سر زدست
- بر سر کوی تو جسمی ناتوان آوردهام
- بر عفو بیحسابت این نکتهام گواه است
- بر نبض این گهواره نظم کهکشان بستهست
- بر نیزه تکیه داده تنها تر از همیشه
- بر نیزۀ شقاوت این فتنهزادها
- برای خواندن اول یاد میگیرند الفبا را
- برخیز! (حامد اهور)
- برون در بنه اینجا هوای دنیا را
- بریز آب روان اسما ولی آهسته آهسته
- بستند چو بر پشت شتر، محمل زینب
- بعد از سه روز جسم عزیزش کفن نداشت
- بنازم آنکه دائم گفتگوی کربلا دارد
- بنام هر که رسد نسبتی ز نام حسین
- به تعداد نفوس خلق اگر سوی خدا راه است
- به جهان خرّم از آنم که جهان خرم از اوست
- به حق خدای شب قدرها
- به حلق تشنه آن رشک غنچۀ سیراب
- به داغدشت بلا دید تا بدنها را
- به دشت کرببلا خیمه زد چو شاه حجاز
- به رخ ماهی به قد سروی به دل نوری به تن جانی
- به زیر سمّ ستوران چو گشت نرم تنش
- به سنگ نام تو را گفتم و به گریه درآمد
- به سوی شام و کوفه ام دل شکسته می برند
- به شاه تشنه دیار بلا چو منزل شد
- به شهر کوفه غریبم من و پناه ندارم
- به علم همچو علی کس نبود در اسلام
- به همان کس که محرم زهراست
- به پيش چشم پدر ناگهان پسر افتاد
- به چشمانت که تا رفتی ز چشمم بی خور و خوابم
- به کدام واژه بخوانمت به کدام واژه نارسا
- به کعبه رفتم و زآنجا هوای کوی تو کردم
- بهار
- بهار از نفست برگ و بار میگیرد
- بهار سفرۀ سبزیست از سیادت تو
- بهار من (صرافان)
- بهار پنجره رویت خداوند است
- بهشت نکهتی از تربت معطر اوست
- بود آیا که در صلح و صفا بگشایند
- بود کی زندان یوسف تیره چون زندان من
- بوی خوش میآید اینجا عود و عنبر سوخته
- بچه ها دست بابا خونی شده
- بگذار شبی محرم اسرار تو باشم
- بی تو ای جان جهان جان و جهان را چه کنم
- بی تو میماند فقط رنج عبادتهایشان
- بی تو چه کند مولا یا فاطمه الزهرا
- بی پناهانیم یارب اشتباه ما ببخش
- بیا سنگینی بار گناهم را نبین امشب
- بیا که جرعه ده بادۀ الست اینجاست
- بیا که خانۀ چشمم شود چراغانی
- بیا که شیشه قسم میدهد به عهد کهن
- بیت الاحزان مرا امشب صفا دادی پدر
- بیش از ستاره زخم و فلک در نظاره بود
- بیمار غیر شربت اشک روان نداشت
- بیمار کربلا به تن از تب توان نداشت
- بیمارت ای علیجان جز نیمهجان ندارد
- بینش اهل حقیقت چو حقیقت بین است
- بیهوده قفس را مگشایید پری نیست
- بیزره رفت به میدان که بگوید حسن است
ت
- تا ابد جلوه گه حق و حقیقت سر تست
- تا باد مرکبیست برای پیام تو
- تا تو بودی نفس آینه دلگیر نبود
- تا صورت پيوند جهان بود علی بود
- تا چند زنی ظالم چوب این لب عطشان را
- تا کی از ما یار ما پنهان بود
- تا کی زتن درد فراقم جان بگیرد
- تا گردش زمانه و لیل و نهار هست
- تا گلو گریه کند بغض فراهم شده است
- تاج اسرار علی قطب مدار عشق است
- ترسم دمی که پرسش این ماجرا شود
- ترسم که غم هجرت دیوانه کند ما را
- تسنیم دعای سحر و عطر اذان است
- تشنهام این رمضان تشنهتر از هر رمضانی
- تقسیم کن یک بار دیگر آنچه داری را
- تمام عمر باید شد غزل خوان ابوطالب
- تمـام ملـک خـداونـد غـرق مـاتـم توست
- تنها اگر ماندم ندارم غم علی دارم
- تنی که داد به آغوش جا رسول امینش
- تو آن رازی که تا روز جزا افشا نخواهد شد
- تو را میخواست تا در همسرانش بهترین باشی
- تو را کشتند آنها که کلامت را نفهمیدند
- تو صبح روشنی كه به خورشید رو كنی
- تو که یک گوشه چشمت غم عالم ببرد
- تو کیستی که ز دستت بهار میریزد
- تو کیستی که گرفتی به هر دلی وطنی
- تو کیستی؟ شده غلتان به خاک و خون بدنی
- تویی آنکه سکه سلطنت زده حق به نام تو یا علی
- تویی امیر جمل وارث رشادت حیدر
- تویی که نام تو در صدر سربلندان است
- تکیه بر نی کرد و سنگی بر جبین او زدند
- تیر كمتر بزنید از پی صید بالش
- تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد
- تیغ است و آتش است و هزاران فدایی است
ج
- جابر این خاکی که عطرش از تو زائر ساخته
- جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
- جام جم
- جام شراب و جام لب لعل مست تو
- جان آمده رفته هیجان آمده رفته
- جان بر لب من آمد و جانان به بر من
- جان جهان
- جبین بر زخم و رخسارت به خون بخشیده زیبایی
- جرعه جرعه غم چشید و ذره ذره آب شد
- جز تو ای کشتۀ بیسر که سراپا همه جانی
- جز غم کسی به خانه ما سر نمی زند
- جلوه روی تو بود طور مناجات ما
- جلوه ی جام
- جلوه ی جمال
- جمعی که خلق شد دو جهان از برایشان
- جگر پر درد و دل پر خون و جان سرمست و ناپروا